فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله

بر
برای مطالعه مقالات زیر بر روی تصویر مربوطه کلیک کنید
خرافه، مفهومی غیرقابل تفسیر
یک سوال آتئیسمی
خواهران ارزشی- برادران کارامازوف
فراماسونری- قسمت اول
سقوط برگی از درخت. داستان کوتاه مونا نقیب
مقاله ای از بخش تاریخ، در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
۲۰۲۵تاریخ انتشار این مقاله: شنبه ۱۷ فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی- پنجم ایپریل
جدایی تاجیکستان از سرزمین مادری، ایران
Tajikistan's separation from its homeland, Iran
مقدمه
مفهوم دولت-ملت مابین ایرانیان
در ابتدا لازم می دانم به این امر مهم اشاره کنم که به گواه همه شرق شناسان نامدار جهان، ایران تنها سرزمینی در جهان باستان بوده است که مردم آن، مفهوم دولت- ملت را درک می کرده اند. این بدان معناست که آنها می دانستند که مردمان و اقوام متفاوتی هستند که در یک سرزمین مستقل زندگی می کنند و دستگاه پادشاهی قدرتمندی وجود دارد که از آنها حمایت می کند. این امر در میان مردمان سرزمین های باستانی دیگر با آدابی متفاوت، وجود نداشته است. برای مثال در مناطقی که هندوها در آن ساکن بوده اند، هندوستان کنونی، در هر منطقه یک اشراف زاده به نام مهاراجه قلعه ای می ساخته و یا به ارث می برده و بسته به قدرتش از مردم دهات اطراف خراج می گرفته است. زیرا هرگز یک دولت مرکزی که در مقابل همه مردمان آن سرزمین یکجا و همزمان خود را مسئول بداند وجود نداشته است و مردم آن دوره، خود را هندوستانی به مفهوم امروزی نمی دانستند. البته هنوز هم اقوام بزرگی چون تامیل ها در جنوب و پنجابی ها در شمال گرچه بعد از استقلال هندوستان به عنوان یک کشور مستقل، خود را هندوستانی می دانند اما بر قومیت و آداب و رسوم قبیله ای خود پافشاری دارند. حتی در این دوره نیز اگر شما به ایالت هایی مانند تامیل نادو(Tamil Nadu)، کارناتاکا (Karnataka) و کرالا (Kerala) سفر کنید متوجه خواهید شد که ساکنان این مناطق، زبان هندی که زبان رسمی هندوستان است را نمی فهمند. این امر مشکلات زیادی را در آن کشور ایجاد کرده است، زیرا مردمان یک کشور در بخش شمالی و جنوبی باید با زبان انگلیسی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این امر به مفهوم آن است که هنوز هم آنها درک صحیحی از دولت-ملت ندارند. دقیقن همین امر در مورد چین باستان نیز صادق است.
در اروپا هر جنگ آور و یا نجیب زاده ای که قدرت را در دست می گرفت به سرزمین های مجاور حمله ور می شد و قلمروی خود را گسترش می داد، نام امپراتوری بر آن می نهاد و به خراج گیری از مردم مشغول می شد، اما نام آن امپراتوری ثابت می ماند. مانند امپراتوری رم باستان که دائمن در حال کوچک و بزرگ شدن بود.
در مورد یونان مسائل کمی پیچیده تر از دیگر مناطق جهان باستان بوده است و آنالیز آن به درازا خواهد کشید. از اینرو لازم است مطلب را در مقاله ای مجزا بررسی کنیم.
پابرجایی یک ملت
همانطور که در سری مقالات «تخریب گسترده و سیستماتیک تاریخ باستانی ایران» به تفصیل شرح دادم، همیشه چند عامل، اتحاد یک ملت را تضمین کرده است:
۱- ملی گرایی و علاقه به رسومات ملی که در دوران باستان در هماهنگی با دین بوده است. مانند اتحاد قدرتهای امپراتورهای اروپایی با پشتیبانی مسیحیت. و یا هماهنگی دین زرتشت با پادشاهان باستانی در ایرانزمین. و یا اتحاد مهاراجه ها با دین هندو در هندوستان و برخی سرزمین های مجاور.
۲- دین به عنوان ابزاری در دست تمامیت خواهان. استفاده از این ابزار، یک استراتژی دوگانه بوده است. این بدان مفهوم است که در ابتدا بریتانیا و در دوران حاضر، دمکرات های آمریکا و اکثر کشورهای اروپایی در اتحاد با خشکه گرایان و متعصبان دینی در کشورهای اسلامی، برای متحد کردن توده مردم برای اهداف مشخص استعماری برای مثال تجزیه کشورها، از خرافات و استبداد حکومتی دینی استفاده می کرده اند.
این ابزار از حدود چهار دهه پیش، ابتدا در ایران و سپس در سراسر خاورمیانه رو به اضمحلال است.
۳- تقسیم ثروت ملی در جامعه. این دقیقن آن چیزی است که در اکثر کشورهای اروپایی، از زمان پایان جنگ جهانی دوم و ایجاد اعلامیه حقوق بشر، به یک استاندارد تبدیل شده است.
۴- در اینجا مایلم یک بند دیگر به آنچه گفته شد بیافزایم و آن قدرت سرکوب و ایجاد جهنم سکوت قبرستانی از نوع مارکسیستی آن است. این نوع اتحاد مانند اتحاد مذهبی، از نوع حقیقی آن نیست و مانند فنری می باشد که با فشار جمع شده است. بدیهیست به محض آنکه آن فشار سست شود، فنر به حالت اول خود باز خواهد گشت. این وضعیت در ایران کنونی نیز جاری می باشد.
وضعیت احیای هویت ملی در زمان کنونی ایرانزمین
در تاریخ دور و دراز ایران زمین به استثنای چند نفر، همگی شاهان ایران وطن دوست و ملی گرا بوده اند. در دوران حاضر با مطالعه اسناد موجود می توان به صراحت گفت که هر دو شاه پهلوی و البته همسر پهلوی دوم، حقیقتن و با تمام وجود، ایران دوست و خواهان احیای هویت ملی بوده اند و در این راستا به روایت اسناد و مدارک موجود، همه توان خود را در اجرایی شدن این مهم بکار بستند. این امر در قدم اول به تدریج ایرانیان را از حالت موالی گری تحمیلی، خارج می کرد و به آنها می آموخت که:
" تو به عنوان یک ایرانی، دارای تاریخ کشورداری، جنگاوری، فلسفی ، علمی، عرفانی و ... هستی."
این امر بسیاری از ایرانیان را از خمودگی و احساس دسته دوم بودن بیرون آورد و آنها را تشویق به حرکت و عملگرایی نمود.
بعد از سقوط شاهنشاهی ایران، ملی گرایی و هویت طلبی ملی به وسیله تندروهای مذهبی به شدت نکوهش شد و با انواع احادیث جعلی مذهبی و انواع تبلیغات سرسام آور ضدملی، تا حدود بیست تا بیست و پنج سال اول حکومت مذهبی، موفق شدند این مقوله را به حاشیه برده، در بسیاری از اذهان به عنوان گناه حک کنند و جابیاندازند. با این حال با ایجاد اولین نسل جدید بعد ۵۷ و با ازدیاد انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی از طرف حکومت مذهبی بر مردم و در پی گسترش سوشیال مدیا، عده ای از جوان ها گرایش هایی را نسبت به آثار و گفته های، اندک ایرانیان خارج و یا داخل کشور که در انزوا بسر می بردند و با تلاش خود سعی در زنده نگاه داشتن افتخارات ملی می نمودند، نشان دادند و این سرآغاز احیای ملی گرایی و هویت طلبی ایرانیان بود. به هر اندازه که فشار و تخریب حکومت مذهبی چه از نظر امورات اجتماعی و چه از نظر دخالت در زندگی خصوصی و چه در مقوله ویرانی اقتصاد و روابط خارجی بیشتر شد، دامنه گرایش به ملی گرایی وسعت گرفت. در بحبوحه این کارزار، مابین دومین نسل بعد از جریانات ۵۷ و حکومت اسلامی، کار بجایی رسیده بود که عربها بطور علنی، تمدن ایرانی را به باد تمسخر گرفته و آن را مردود می شمردند. این امر چنان به تیرگی گرایید که حسن نصرالله بخود اجازه داد، حرف دل اکثر عربها را بر زبان آورد و در یک ویدئو گفت:
" آنچه در ایران هست تمدن اسلامی است. آنچه در ایران هست دین محمد عرب هاشمی مکی قریشی تهامی مضری [اشاره به نسب عربی و اجداد پیامبر اسلام] است و بنیانگذار جمهوری اسلامی پدر در پدر عرب بوده و فرزند پیامبر خدا محمد است."
این سخنرانی و سخنرانیهایی مشابه و حتی بر علیه مهسا امینی، که بسیار ضدایرانی، اتهام آمیز و بی ادبانه قلمداد می شوند، از طرف فردی عنوان می شد که به گفته خودش، همه امورات زندگی خود و طرفدارانش در لبنان از پول ایرانیان و البته بدون اجازه از آنها، تامین می شده است. باید توجه داشت که در فقه اسلامی چنین پول هایی حرام محسوب می شوند.
در این رابطه عکس العمل جوانان نسل های بعد از ۵۷ به این توهین ها و تحقیرهای حسن نصرالله و دیگر عربها، آن بود که در هر فرصتی بطور دستجمعی فریاد برآوردند که "ما آریایی هستیم- عرب نمی پرستیم" .
به عقیده من این جوانان ایرانی باهوش و شجاع، با این شعار، گستاخی اعراب در مورد ایران و ایرانیان را هدف قرار می دهند و شاید منظور از آن، دین و مذهب کسی نباشد. باید توجه داشت که این شعار هوشمندانه، نه تنها هیچ ارتباطی با نژادپرستی ندارد، بلکه بر نژادپرستی لجام گسیخته عربی تمرکز دارد. اصولن به ایرانیان، تحت هیچ شرایطی نمی توان انگ نژادپرستی زد و من این مطلب را در مقالات و در پاسخ به سوالات متعدد دوستان توضیح داده ام.
از طرف دیگر همه کشورهای جدا شده از ایران، به مرور با توجه به این امر که حکومت فعلی در ایران، بکلی ضد ملی گرایی و هویت باستانی ایرانیان می باشد، قطعات، داشته ها و المنت های تاریخی این سرزمین کهن را بخود نسبت می دهند و از تاریخ ملی ما، برای کشورهای خود که قدمت برخی از آنها حتی به نیم و یا یک قرن هم نمی رسد هویت ملی جعلی می سازند. این پروسه تاریخ سازی در افغانستان که توسط برخی افرادی که خود را تاریخ نگار می پندارند را در سری مقالات «تخریب گسترده و سیستماتیک تاریخ باستانی ایران» تشریح کرده ام. در این میان کار بجایی رسیده است که حتی رئیس جمهور نامحبوب ترکیه و رئیس جمهور "جمهوری باکو" با نام مناقشه برانگیز و به عقیده من نادرست آذربایجان نیز چشم بر مصادره دستاوردهای ایرانیان دارند. از جمله آنکه در ترکیه مولانا جلا الدین بلخی را تُرک و در جمهوری باکو شاعر پرآوازه ایران، نظامی گنجوی را جزو میراث فرهنگی خود به ثبت رسانده اند. حال آنکه من شخصن همه آثار این دو شاعر عارف را در کلکسیون خود دارم و در آنها حتی یک بیت شعر به زبان ترکی مشاهده نکردم.
در اینجا لازم است به یک نکته توجه شود و آن این است که:
" ما ایرانیان نباید از مردمان هیچ کشوری کینه بدل بگیرم و یا با آنها بدرفتار پیشه کنیم که این امر هرگز در خاطره تاریخی مردمان ما نقش نبسته است. حتی لازم نیست از روئسای حکومت های جدا شده از ایران دلخور باشیم. تنها کاری که باید به انجام برسانیم، تحقیقات دقیق در مورد تاریخ ایران باستان تا به امروز است و ثبت دقیق و مستند آن یافته ها . بنابر این ایجاد یک بانک اطلاعاتی برای ثبت تحقیقات و پژوهش تاریخ نگاران و تاریخ پژوهان واقعی از ضروریات است.
در این ارتباط اگر قرار باشد تحقیقاتی دقیق و موشکافانه اجرایی شوند، مسلمن این یک کار تیمی خواهد بود و از عهده یک شخص به تنهایی برنخواهد آمد. "
در پاسخ به این سوال که نتیجه مطالعه تاریخ باستان، در امروز و فردای ما ایرانیان چه تأثیری دارد، باید بگویم:
اول آنکه: به تدریج اثرات شوم حس خمودگی و افسردگی و موالی گری تحمیلی بیش از چهار دهه حکومت اسلامی خنثی می شود.
دوم آنکه: با اطلاع یافتن از آنکه اجداد ما، زنان و مردان، چگونه در زمینه های علمی، فلسفی، هنری، کشورداری و پافشاری در امر رعایت حقوق و غیره، بسیار فعال بوده اند و از خود اثرات جاودانه ای بر جای گذاشته اند، سرشوق آمده، فعالیت های اجتماعی خود در زمینه های مختلف را گسترش خواهیم داد و در نهایت این امر به ما یک اعتماد به نفس واقعی خواهد داد و این ایده را در ذهن ما متبادر خواهد نمود که ما ایرانیان با آنکه در حال حاضر کشورمان در اشغال است و خودمان پراکنده در جهان، اما از هیچ کس کمتر نیستیم و قطعن قادر به بازپس گیری خانه مان می باشیم.
و اما در این مقاله، قصد دارم کمی به کشوری که حدود سی و چهار سال پیش با نام تاجیکستان اسقتلال یافت بپردازم. دلیل این تصمیم آن است که در عرض چند دهه گذشته، تاجیکها به مرور تقریبن همه المنت های تاریخی ایران زمین را به خود اختصاص می دهند. این در حالی است که در سال های اولیه، شما از آنها به دفعات می شنیدید که کشور خود را ایران شرقی می نامیدند، اما به تدریج با مشاهده خلأ موجود در ثبت اسناد تاریخی ایرانزمین و درک این مطلب که هیچگونه برخورد دیپلماسی از طرف حکومت فعلی مستقر در ایران در مورد سرقت داشته های تاریخی این سرزمین کهن با آنها صورت نمی پذیرد، رفته رفته همه تاریخ ما را بطور کامل بخود اختصاص داده، در یک کتاب به زبان روسی، قدمت تاجیکستان را به ابتدای خلقت برده اند. این درست همان کاریست که دولت قبلی و کنونی افغانستان به انجام آن همت گماشت.
باید بیاد داشت که همه این مصائبی که بر سر ایرانزمین آمد، در واقع در زمان بازی بزرگ (The Great Game) مابین روسیه و بریتانیا در حدود دهه ۱۸۳۰ تا ۱۹۰۷ رخ داد.
باشد تا شاید ما ایرانیان با ایجاد یک بانک اطلاعات که حاوی هر آنچه به این سرزمین کهن مربوط می شود می باشد، یک بار برای همیشه تاریخ ملی خود، از ابتدا تا به امروز را تثبیت کنیم. به انجام رساندن این کار تحقیقاتی عظیم، یک پروسه است که همکاری همه نخبگان ملی گرای تاریخ پژوه که در این رابطه تحقیقاتی به عمل می آورند را می طلبد.
تاجیکستان
کشور تاجیکستان با جمعیت حدود ده میلیون نفر، در آسیای مرکزی قرار دارد و پایتخت آن دوشنبه است و با کشورهای زیر هم مرز است: از شمال با قرقیزستان، از جنوب با افغانستان، از شرق با چین و ازغرب با ازبکستان.
تاجیکستان یک کشور کوهستانی است و دسترسی به دریا ندارد و در مقابل، بخش وسیعی از آن را رشته کوههای پامیر تشکیل میدهد. زبان رسمی آن فارسی تاجیکی، خط آن روسی و واحد پول آن سامانی می باشد. بطور کلی تاجیک ها مردمان خون گرمی هستند و به ویژه با ایرانی ها رابطه خوبی دارند و به توریست ایرانی احترام می گذارند.
تاجیکستان همواره حتی در دورانی که به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمده بود، تحت تأثیر تمدن ایرانی بوده و حداقل زبان و برخی از رسومات خود را حفظ نمود. زیرا روس ها صحبت به زبان فارسی و نوشتن به این خط را در اجتماعات ممنوع کرده بود.
[اسناد مربوطه سری اول]
از نظر سیاسی و تاریخی، جدایی این کشور از سرزمین مادری، یعنی ایران، در چند مرحله به انجام رسید. اما قبل از آنکه به این امر بپردازیم، لازم است مختصرن درمورد خراسان بزرگ و رابطه آن با تاجیکستان توضیح داده شود.
در طول تاریخ، خراسان بزرگ که خود بخشی از شرق ایران بوده است، شامل هر سه استان خراسان امروزی در ایران و همینطور افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان و برخی نواحی دیگر بوده است. از اینرو تاجیک ها، مانند پشتون ها و هزاره ها، از اقوام بومی ساکن آن منطقه از ایران بوده اند.
نام این کشور یعنی تاجیکستان به عنوان یک سرزمین مستقل جغرافیایی و سیاسی به دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد. پس از استقلال جمهوری تاجیکستان در سال ۱۹۹۱، این نام رسمن به کشور جدید اطلاق شد، زیرا همانطور که گفته شد، این نام از نام قوم تاجیک گرفته شده است و پسوند اِستان به مفهوم محل استقرار است. پس تاجیکستان یعنی محل استقرار قوم تاجیک.
برخی تاریخ دانها و مورخین معتقدند که واژه "تاجیک" به معنی «فارسیزبان» است و این واژه به دورههای مختلف تاریخ خراسان بزرگ در جغرافیای شرق ایران بازمیگردد. در دورههای مختلف، در ایران باستان، این سرزمین جزو قلمروی امپراتوریهای مقتدر ایرانی بوده است و نامهایی چون «خراسان» یا «سرزمین ایرانیان» را دارا بوده است.
با این توضیحات ابتدایی، حال می توانیم مختصرن مراحل جدایی آنچه امروزه تاجیکستان نامیده می شود، از سرزمین مادری یعنی ایرانزمین را در شش دوره جمعبندی کنیم :
۱- به قدرت رسیدن عباسیان (قرن ۷ و ۸ میلادی)
قیام عباسیان علیه امویان در واقع بدست ابومسلم خراسانی و با پشتیبانی مردم شرق ایران به وقوع پیوست و خراسان بزرگ که شامل تاجیکستان امروزی نیز میشد، تحت کنترل خلافت عباسی قرار گرفت. با این حال، به علت دلبستگی مردم تاجیک، مانند دیگر اقوام ایرانی، به فرهنگ ایرانی خود، زبان فارسی همچنان در این منطقه پابرجا ماند.
۲- دوره سامانیان (قرن ۹ و ۱۰ میلادی)
مقر اصلی سامانیان بخارا بود که در آن زمان یکی از شهرهای معتبر ایران محسوب می شد. سران این سلسله، نخستین حکومت مستقل فارسی زبان پس از اسلام را تشکیل دادند و در گسترش و شکوفایی فرهنگ و زبان فارسی خدمات زیادی را به انجام رساندند. پس از سقوط سامانیان، منطقه تحت حاکمیت ترکان غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی قرار گرفت که هر سه سلسله یاد شده، برای فرهنگ و زبان ایرانیان نه تنها احترام زیادی قائل بودند بلکه به رشد و شکوفایی آن کمک های چشمگیری مبذول داشتند. در این ارتباط چیزی که مسلم است آن است که، سامانیان یکی از مهمترین دودمانهای ایرانی پس از اسلام محسوب می شود که در قرن سوم هجری قمری (۹ میلادی) توانست حکومتی مستقل و نیرومند در شرق ایران تأسیس کند.
شاه اسماعیل سامانی، دومین شاه از این سلسله بطور تخمینی در سال ۲۳۴ هجری (۸۴۹ میلادی) در فرغانه بدنیا آمد که در آن زمان در حوزه ایران بزرگ قرار داشت و مردمان آن منطقه پارسی زبان بودند. این منطقه امروزه در شرق ازبکستان قرار دارد. فرغانه از نظر سیاسی، بخشی از قلمرو سامانیان بود که خود بخشی از جهان پارسی ایران آن زمان به شمار میرفت. اسماعیل سامانی از سال ۲۷۹ هجری (۸۹۲ میلادی) تا زمان مرگش در بخارا، در ۲۹۵ هجری (۹۰۷ میلادی)، بر این منطقه از ایران حکومت کرد و همواره حامی فرهنگ و زبان پارسی ایران زمین بود.
۳- حمله مغول و تیموریان (قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی)
حمله مغولها در قرن ۱۳ میلادی با خشونت، بی رحمی و تخریب بسیار زیادی همراه بود. مغولان مردمانی تمدن ستیزتر بودند، در حالی که تیمور که در قرن ۱۴ میلادی ایران را مورد حمله قرار داد، خود را فردی فرهنگی و تمدن گرا قلمداد می کرد و گفته می شود پس از فتوحاتش به بازسازی و توسعه توجه نشان داد.
باید توجه داشت، گرچه این دو یورش دهشتناک، ساختارهای سیاسی و فرهنگی منطقه، به ویژه بخش شرقی ایران، یعنی خراسان بزرگ را دستخوش تغییر نمود، اما زبان و تمدن ایرانی همچنان باقی ماند. زیرا برخورد وحشیانه چنگیز مغول و تیمور در مقابل فرهنگ عمیق و ریشه دار ایرانزمین، تاب مقاومت نیاورد و به مرور از یک طرز تفکرمغولی به نوع ایرانی آن تغییر حالت داد.
۴. تسلط روسیه بر آسیای مرکزی (قرن ۱۹ میلادی)
روسیه در دوران تزار الکساندر دوم (۱۸۵۵-۱۸۸۱ میلادی) توانست بخارا را از حوزه نفوذ ایران خارج کرده و آن را به یک خانات وابسته به امپراتوری روسیه تبدیل کند. این روند در نیمه دوم قرن ۱۹ میلادی و طی چند جنگ و قراردادهای استعماری صورت گرفت. در نتیجه، این فاجعه سرآغاز یا اولین مرحله جدی جدایی آن مناطق، از جمله آنچه امروزه به تاجیکستان معرف است، از بدنه ایرانزمین شد.
دلایل و فرآیند جدایی بخارا از ایران و سلطه روسیه
الف) ضعف دولت مرکزی ایران و عدم کنترل بر فرارود ، آن سوی رود، یا همان ماوراءالنهر
در دوره قاجار، به ویژه در زمان فتحعلیشاه و ناصرالدینشاه، ایران دیگر نفوذ مستقیم و قدرتمندی
بر آن سوی رود (ماوراءالنهر)، به مفهوم ماورای رود آمودریا (جیحون)، از جمله بر خانات بخارا نداشت. این منطقه عملن به صورت نیمه مستقل تحت حکومت خانات محلی مانند بخارا، خیوَه و خوقند اداره میشد.
ب) پیشروی روسیه در آسیای میانه
با اطلاع از ضعف دولت مرکزی ایران تحت حکومت ناصرالدین شاه قاجار، امپراتوری روسیه که به دنبال گسترش نفوذ خود در آسیای میانه بود، در دهه ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ میلادی حملات متعددی را علیه خانات منطقه آغاز کرد. در سال ۱۸۶۸، روسها به بخارا حمله کردند و آن را به یک حکومت دست نشانده خود تبدیل نمودند.
ت) قرارداد ۱۸۷۳ و رسمیت بخشی به جدایی بخارا
در سال ۱۸۷۳، پس از لشکرکشی روسها، قرارداد
"صلح" بین خانات بخارا و روسیه امضا شد. بر اساس این قرارداد، بخارا استقلال اسمی خود را حفظ کرد، اما عملن تحت سلطه روسیه قرار گرفت.
در اینجا لازم به توضیح است که:
خانات بخارا یک حکومت نیمه مستقل و فئودالی در آسیای مرکزی بود که از قرن ۱۶ تا اوایل قرن ۲۰ میلادی بر بخشهایی از منطقه آن سوی رود (ماوراءالنهر) حکومت میکرد. این حکومت یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین دولتهای جانشین تیموریان بود که ابتدا تحت فرمان ازبکها و سپس تحت نفوذ روسیه قرار گرفت.
جریان از این قرار بود که در سال ۱۸۶۸، در زمان الکساندر دوم، ارتش روسیه به بخارا حمله کرد و پس از شکست امیر بخارا، معظمالدین بهادرخان، این خانات که سمرقند نیز جزوی از آن بود، بطور کلی از نفوذ سرزمین مادری یعنی ایران خارج شد و به عنوان یک دولت نیمه مستقل به خراج گزار روسیه تبدیل شد. بعد از آن با امضای قراردادهای استعماری، استقلال واقعی بخارا از بین رفت و در عمل تحت نفوذ کامل امپراتوری روسیه قرار گرفت و در انتها، در سال ۱۹۲۰، با حمله ارتش سرخ بلشویکها و سرنگونی آخرین امیر بخارا، سید عالم خان، امارت بخارا به جمهوری شوروی خلق بخارا تبدیل شد.
در واقع بخشی از امارات بخارا، از جمله دوشنبه که شهر کوچک و در آن زمان بی اهمیتی بود، بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مایه اصلی ایجاد کشوری شد که آن را تاجیکستان نامیدند و بخش دیگر آن یعنی بخارا و سمرقند در ازبکستان کنونی قرار گرفتند.
در این میان اشاره به یک مورد عجیب در مورد شاعر پرآوازه ایرانی یعنی کمال خجندی خالی از لطف نیست.
کمالالدین مسعود خجندی، معروف به شیخ کمال، یکی از شاعران و عارفان پارسیگوی برجسته قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) بود. او در غزلسرایی مهارت داشت و از معاصران حافظ شیرازی به شمار میرود. کمال در شهر خجند به دنیا آمد که در آن زمان بخشی از منطقه ماوراءالنهر (فرارود یا آن سور رود) در ایران بزرگ بود و امروزه در شمال تاجیکستان قرار دارد. تاریخ دقیق تولد او مشخص نیست، اما برخی محققین و تاریخ نگاران تخمین می زنند که در اوایل قرن هشتم هجری (حدود ۱۳۲۰ میلادی) بدنیا آمده باشد. او در جوانی به تبریز رفت و تقریبن همه عمرش را تا زمان رحلتش، بطور تخمینی در۱۴۰۰ میلادی آنجا گذراند. مقبره اصلی کمال خجندی در تبریز، در مکانی معروف به مقبره دو کمال قرار دارد. این آرامگاه در محله بیلانکوه تبریز واقع شده و او در کنار کمالالدین بهزاد (نقاش معروف دوره صفوی) به خاک سپرده شده است. گفته می شود که وی عاشق شهر تبریز بوده است. او در یکی از معروفترین ابیات خود در وصف تبریز این طور سروده است:
تبریز مرا راحت جان خواهد بود پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا در نکشم آب چرنداب و گجیل سرخاب ز دیدهام روان خواهد بود
سرخاب، چرنداب و گجیل از محله های تبریز هستند.
اما اتفاق عجیب آن است که در سال ۱۳۹۳ هجری شمسی (۲۰۱۴ میلادی) دولت وقت در تاجیکستان یک مقبره نمادین به نام او احداث کرد که از آن به عنوان جاذبه توریستی استفاده می کنند. در ارائه توضیحات برای توریست هیچ صحبتی از اینکه او شاعر پارسی زبان ایران بزرگ بوده است نمی شود و او را شاعر تاجیکستان معرفی می کنند، گرچه همانطور که توضیح دادیم، در آن زمان هنوز کشوری به نام تاجیکستان موجود نبود، اما این قوم که امروزه به عنوان تاجیک شناخته می شوند همواره به عنوان یکی از اقوام خراسان بزرگ در شرق ایران حضور داشته اند. گفته می شود که کمی از خاک مقبره کمال را از تبریز به خجند آوردند و بر روی آن یک مقبره نمادین ساختند. این در حالی است که، کتابها و مقالات مربوط به زندگی کمال خجندی، مانند «دیوان کمال خجندی» (به کوشش احمد کرمی) یا مطالبی از آکادمی علوم تاجیکستان، به انتقال خاک از تبریز به خجند اشاره ای ندارند.
یک نمونه دیگر، شاعر، نوازنده و خواننده کم نظیر ایرانی پارسی گوی، رودکی با نام کامل ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی بود که حدودن در سال ۲۴۴ هجری قمری (۸۵۸ میلادی) در روستای پنجرودک (Panjrudak) یا رودک در نزدیکی شهر پنجکند (Panjakent) در آن سوی رود (ماوراءالنهر) به دنیا آمد. گرچه این منطقه امروزه در تاجیکستان قرار دارد، اما در آن زمان بخشی از قلمرو سامانیان و حوزه فرهنگی ایران بزرگ بوده است.
رودکی پایه گذار سبک ساده، سلیس و قابل فهم خراسانی در شعر پارسی بود و مردمی شدن این اشعار باعث گسترش زبان پارسی در عامه مردم می شد. یکی از معروفترین اشعار رودکی، قصیده " بوی جوی مولیان" است که در وصف بخارا سروده شده است. جالب آنجاست که اکثر تاجیک ها، رودکی را به عنوان شاعر تاجیکستان قلمداد می کنند که البته امریست نادرست، زیرا همانطور که توضیح داده شد در آن زمان کشور مستقلی به نام تاجیکستان وجود نداشت و همه آن گستره جغرافیایی در محدوده ایران بزرگ قرار داشت.
۵- تشکیل جمهوری شوروی تاجیکستان (۱۹۲۹)
پس از انقلاب بلشویکی (۱۹۱۷) و سقوط امپراتوری روسیه، تاجیکستان ابتدا بخشی از جمهوری شوروی ازبکستان شد، اما در سال ۱۹۲۹ به عنوان یک جمهوری مستقل در اتحاد جماهیر شوروی شناخته شد.
سیاستهای اتحاد جماهیر شوروی در قبال زبان و فرهنگ ایرانی تاجیکها ترکیبی از سرکوب، تغییرات زبانی، و در عین حال تداوم محدود کردن زبان فارسی تاجیکی بود. پس از تأسیس جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان در سال ۱۹۲۹، سیاستهای شوروی به تدریج زبان فارسی تاجیکی را از حوزههای رسمی کنار زد. این سیاست ها عبارت بودند از:
- تغییر خط از فارسی به لاتین (۱۹۲۸) و سپس به سیریلیک (۱۹۴۰) با هدف از بین رفتن ارتباط تاجیکها با ایران به عنوان سرزمین مادری.
- حذف واژگان فارسی و جایگزینی آنها با واژگان روسی و ازبکی
- جلوگیری از تدریس ادبیات کلاسیک فارسی
آثار بزرگانی مانند رودکی، فردوسی، حافظ و سعدی ممنوع بود و بهجای آن، ادبیات مارکسیستی و زبان روسی تدریس می شد.
- سرکوب هویت ایرانی- فارسی تاجیکها
هرگونه تأکید بر پیوند تاجیکها با تمدن ایرانی بهعنوان یک حرکت "ملیگرایانه ضد شوروی" تلقی میشد. زیرا مارکسیستها با تصور اینکه بزودی جهان را زیر سلطه خود خواهند آورد، دشمن ملی گرایی بودند واز این جهت هیچ تفاوتی مابین اسلام گرایان تندرو و مارکسیستها وجود ندارد.
۶- استقلال از شوروی (۱۹۹۱)
پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، تاجیکستان اعلام استقلال کرد و به عنوان یک کشور مستقل شناخته شد.
بنابراین، جدایی تاجیکستان از ایران فرآیندی تدریجی بود که تحت تأثیر تحولات تاریخی و سیاسی، به ویژه تسلط روسیه در قرن ۱۹ و سپس ایجاد اتحاد جماهیر شوروی، به وقوع پیوست. البته ممکن است تاریخ پژوهان و محققان دیگر، پروسه جدایی آن بخش از ایران که بعدها تاجیکستان نام گرفت را به گونه ای دیگر دسته بندی نمایند.
[منابع و مستندات سری دوم]
آثار تاریخی تاجیکستان
تاجیکستان دارای آثار باستانی متعددی است که نشان دهنده تاریخ، فرهنگ و تمدن غنی این منطقه که بخشی از ایران باستان بوده است می باشد. به عقیده من تمام آثار باستانی همه کشورهایی که در حوزه فرهنگی و جغرافیایی ایران بزرگ بوده اند و به مرور، توسط روسیه و بریتانیا از ایران جدا شده اند را باید به دو دسته تقسیم نمود.
الف- آثار باستانی متعلق به دوران پیش از تشکیل آن کشور.
در آن صورت این آثار باستانی از نظر فرهنگی در زمره میراث فرهنگی ایران قرار می گیرند. بدیهیست که منظور از عنوان این مطلب، این نیست که با آن کشورها به جدل و مخاصمه بپردازیم تا بطور فیزیکی آن آثار را پس بگیریم، زیرا این امریست محال، بلکه باید حداقل در یک بانک اطلاعات میراث تاریخی و فرهنگی که ایرانیان ملی گرا، سرانجام باید ایجاد کنند، این آثار به عنوان گنجینه تاریخی و فرهنگی ایران بزرگ ثبت شوند و در زمانی که یک حکومت ملی گرای دمکراتیک سکولار در ایران مستقر شد، داده های این بانک اطلاعاتی را، همراه با اسناد و مدارک مربوطه به سازمان میراث جهانی یونسکو انتقال دهند.
ب) آثاری اعم از فرهنگی و هنری که بعد از تشکیل این مناطق جدا شده از ایران به عنوان یک کشور مجزا بنا شده اند همگی، چه از نظر تاریخی و چه از دیدگاه فرهنگی به خود آن کشور ها متعلق هستند.
در ادامه، مهم ترین بناهای تاریخی تاجیکستان کنونی همراه با نام و تاریخ ساخت آنها آورده شده است و با تعریفی که فوقن بیان شد، آثار تاریخی مورد الف را با IR و آثار مورد ب را با TJ کدگذاری می کنیم.
IR
۱- مقبره اسماعیل سامانی
مکان: بخارای تاریخی (امروزه در ازبکستان، اما متعلق به دوران سامانیان و مرتبط با تاجیکستان، اما در اصل متعلق به ایران است)
تاریخ ساخت: اواخر قرن ۹ و اوایل قرن ۱۰ میلادی (حدود سال ۹۰۵ میلادی) . در دوره سامانیان.
ویژگیها: یکی از مهمترین بناهای آجری با معماری متمایز ایرانی، آجرکاری فوقالعاده دقیق و هماهنگ.
IR
۲- حصار (قلعه تاریخی حصار)
مکان: در نزدیکی دوشنبه، پایتخت تاجیکستان
تاریخ ساخت: بیش از ۲۵۰۰ سال پیش (بازسازی در قرون مختلف)
ویژگیها: یکی از قدیمیترین دژهای ایران باستان، مرکز حکومتی در دوران ساسانیان و سامانیان.
IR
۳- پنجکنت باستانی
مکان: نزدیکی شهر پنجکنت، تاجیکستان
تاریخ ساخت: قرن ۵-۸ میلادی (دوره سغدیان)
ویژگیها: شامل خرابههای یک شهر سغدی با نقاشیهای دیواری ارزشمند، نشاندهنده تمدن ایرانزمین پیش از اسلام.
IR
۴- استوپای سرزم (شهر تاریخی سرزم)
مکان: منطقه پنجکنت
تاریخ ساخت: حدود ۳۵۰۰-۴۰۰۰ سال پیش (تمدن باستانی سرزم). سرزم یکی از قدیمیترین شهرهای منطقه آسیای مرکزی و یک مرکز مهم در شبکه تجارت باستانی بین ایران، هند، فرا رود یا آن سوی رود (بینالنهرین) و آسیای میانه است.
ویژگیها: یکی از قدیمیترین محوطههای تمدن در آسیای مرکزی، متعلق به عصر برنز، ثبتشده در فهرست میراث جهانی یونسکو.
IR
۵- مقبره میر سید علی همدانی
مکان: کولاب، تاجیکستان
تاریخ ساخت: قرن ۱۴ میلادی
ویژگیها: آرامگاه یکی از عارفان و شاعران بزرگ ایرانی متولد همدان و از پیروان طریقت کبرویه بود که تأثیر زیادی بر تصوف در آسیای مرکزی گذاشت. مسئله عجیب آن است که گرچه وی در همدان ایران متولد شد و در کشمیر هندوستان درگذشت، اما مقبره او در کولاب که امروزه در تاجیکستان قرار دارد، می باشد و در این مورد روایات مختلفی وجود دارد. در هر حال، حدود هشت قرن پیش، یعنی چند سال پس از رحلت او، در سرینگر، مرکز کشمیر، یک خانقاه معتبر به یاد او ساخته شده که « شاه همدان» نام دارد.
IR
۶- مجموعه خجند (ارگ خجند)
مکان: شهر خجند، تاجیکستان
تاریخ ساخت: قرن ۱۰ میلادی (دوره سامانیان)
ویژگیها: یک ارگ تاریخی که در دوران مختلف بازسازی شده و دارای موزهای از تاریخ خجند، مربوط به ایران بزرگ است.
IR
۷- مدرسه خواجه مشهد
این شخص یک زاهد و عارف ایرانی و زاده شهر مشهد با نام اصلی خواجه ابوالحسن مشهدی بوده است.
مکان: ناحیه واخش (وخش)، تاجیکستان
تاریخ ساخت: قرن ۱۱-۱۲ میلادی
ویژگیها: یکی از مهمترین مدارس در دوره غزنویان و سلجوقیان حاکم بر ایران. این اثر تاریخی در حال حاضر نیز دارای احترام زیادی در میان مردم محلی می باشد.
IR
۸- برج کالیفمنور
مکان: منطقه اسفره، تاجیکستان
تاریخ ساخت: برخی منابع محلی، تاریخ ساخت این برج را به قرن ۱۱ میلادی (۵ هجری) نسبت میدهند. این در حالی است که برخی پژوهشهای مدرنتر تاریخ ساخت این برج را قرن ۱۸ میلادی اعلام کرده اند.
ویژگیها: یکی از برجهای تاریخی که احتمالن برای دیدهبانی ساخته شده است. چون کتیبه ای در آنجا یافت نشده است، از اینرو نظریه مستحکمی در مورد آن وجود ندارد.
IR
۹- آرامگاه رودکی
مکان: پنج رود، تاجیکستان
تاریخ ساخت: بازسازیشده در قرن ۲۰، اما آرامگاه متعلق به قرن ۱۰ میلادی می باشد.
ویژگیها: مقبره ابوعبدالله رودکی، شاعر پرآوازه ایرانی و پدر شعر فارسی.
IR
۱۰- مسجد جامع و مدرسه هُلبُک
مکان: منطقه کولاب
تاریخ ساخت: قرن ۱۴ میلادی
ویژگیها: یکی از بناهای مهم با معماری اصیل تیموری.
آنچه فوقن ارائه شد، تنها بخشی از آثار باستانی واقع در تاجیکستان کنونی می باشد.
در اینجا نظرشما را به برخی از پارکها و بناهای گردشگری که پس از استقلال تاجیکستان ساخته شدهاند، جلب میکنم:
ارکها:
TJ
- پارک رودکی (دوشنبه)
- این پارک پس از استقلال بازسازی و توسعه یافت و به یکی از مهمترین فضاهای سبز شهر دوشنبه تبدیل شد. نام آن از شاعر بزرگ پارسیگو، رودکی، گرفته شده و شامل مسیرهای پیادهروی، باغهای گل، و دریاچهها و فوارههایی است که پس از ۱۹۹۱ به شکل امروزی طراحی شدهاند. مجسمه رودکی در مرکز پارک نیز یکی از نمادهای فرهنگی این مکان است.
TJ
- پارک پیروزی (دوشنبه)
- این پارک در سال ۱۹۸۵ تأسیس شد، اما پس از استقلال در دهههای بعد بازسازی و گسترش یافت. پارک پیروزی به افتخار جنگ بزرگ میهنی ساخته شده و در بخش کوهستانی دوشنبه قرار دارد. پس از ۱۹۹۱، امکانات جدیدی مانند مسیرهای پیادهروی و یادبودهای مدرن به آن اضافه شد.
TJ
- پارک پرچم (دوشنبه)
- این پارک در نزدیکی کاخ ملت قرار دارد و پس از استقلال توسعه یافت. در مرکز آن، ستون پرچم دوشنبه قرار دارد که در سال ۲۰۱۱ تکمیل شد و با ارتفاع ۱۶۵ متر، برای مدتی بلندترین پرچم افراخته جهان بود. این پارک با دریاچه مصنوعی، کافهها، و فضاهای تفریحی، یکی از جاذبههای مدرن دوشنبه است.
TJ
- باغ کمال خجندی (خجند)
- این مجموعه فرهنگی در سال ۲۰۱۵ در خجند افتتاح شد و شامل مقبره نمادین کمال خجندی است. این باغ پس از استقلال به عنوان یک پارک فرهنگی و گردشگری طراحی شد و کنار رودخانه سیردریا قرار دارد.
بناهای گردشگری:
TJ
- کاخ نوروز (دوشنبه)
- این بنا در سال ۲۰۱۴ تکمیل شد و ابتدا قرار بود بزرگترین چایخانه ملی در آسیای مرکزی باشد، اما در نهایت به یک مرکز فرهنگی و تفریحی تبدیل شد. کاخ نوروز با معماری سنتی تاجیکی و تزئینات باشکوه، شامل سالنهای نمایش، گالری هنری، و امکانات تفریحی است و نمادی از فرهنگ معاصر تاجیکستان
محسوب میشود.
TJ
- بنای استقلال و آزادی (برج استقلال)
- این برج در سال ۲۰۲۲ در دوشنبه تکمیل شد و به مناسبت سیامین سالگرد استقلال تاجیکستان (۲۰۲۱) و دوستی با چین ساخته شد. با ارتفاع ۱۲۱ متر، شامل موزهای در طبقات پایین و سکوی بازدید در طبقه چهاردهم است که چشماندازی ۳۶۰ درجه از شهر ارائه میدهد.
TJ
- موزه ملی تاجیکستان (دوشنبه)
- این موزه در سال ۲۰۱۱ به شکل مدرن خود افتتاح شد و جایگزین موزههای قدیمیتر شد. ساختمان آن با مساحت ۲۴,۰۰۰ متر مربع، شامل چهار بخش اصلی (تاریخ طبیعی، تاریخ باستان که در واقع مربوط می شود به ایران بزرگ، تاریخ معاصر، و هنر) است و پس از استقلال به عنوان یکی از جاذبههای فرهنگی کلیدی توسعه یافت.
TJ
- مجسمه اسماعیل سامانی (دوشنبه)
- این مجسمه در سال ۱۹۹۹ در میدان دوستی دوشنبه نصب شد و جایگزین مجسمه لنین شد که پیشتر در این مکان قرار داشت. این بنای ۱۳ متری با طاق طلایی و دو شیر برنزی، به افتخار اسماعیل سامانی، بنیانگذار دولت سامانی، ساخته شد و نمادی از هویت ملی پس از استقلال است.
TJ
- مسجد جامع تاجیکستان (دوشنبه)
- ساخت این مسجد در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و در سال ۲۰۲۳ تکمیل گردید. این بنا که یکی از بزرگترین مساجد آسیای مرکزی است، با معماری باشکوه و ظرفیت ۱۲۰,۰۰۰ نفر، پس از استقلال به عنوان یک جاذبه مذهبی و گردشگری مهم معرفی شد.
نکته:
تاجیکستان به دلیل جنگ داخلی که مابین سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۷ در جریان بود، در ابتدای استقلال، پیشرفت ضعیفی در زمینه سازندگی داشت، اما حدودن از سال۲۰۰۰ به بعد، سرمایهگذاری در زیرساختهای گردشگری افزایش یافت. این پارکها و بناها اغلب با الهام از فرهنگ پارسی و تاریخ سامانیان ایران بزرگ طراحی شدهاند.
موسیقی در تاجیکستان
به نظر می آید که بخشی از موسیقی مورد استقبال مردم در تاجیکستان، موسیقی ایرانی به ویژه از خوانندگان ایرانی لوس انجلس است و برخی دیگر، موسیقی متن آوازهای شجریان، معین، هایده، مهستی و گلپایگانی می باشند که بر روی آن شعر تاجیکی گذاشته اند. حتی جدیدن یکی از هنرمندان تاجیک، بر روی موسیقی سرود ملی " ای ایران ای مرز پرگهر" متن تاجیکی "ای تاجیکستان مرز پر گهر" را گذاشته بود. نام این هنرمند تاجیک و سند این ادعا نزد ما محفوظ می ماند. با این همه، خود تاجیک ها دارای موسیقی غنی محلی نیز می باشند و در مراسم مختلف، همراه با رقص های زیبای فولکلوریک تاجیکی آنرا اجرا می کنند. در این زمینه خوانندگان زن و مرد خوبی هم مشغول فعالیت هستند.
سخن سرانجام
در هر حال ما ایرانیان ضمن آنکه از هویت ملی خودمان که آثار باستانی، تنها یک بخش از آن می باشد دفاع می کنیم، به همه ملت های کشورهای جهان، چه آنها که از سرزمین مادری، یعنی ایران جدا شده اند و چه آنها که خاستگاهشان خارج از محدوده ایران بزرگ بوده است، احترام می گذاریم وخواستار یک ارتباط بر مبنای دوستی و احترام متقابل می باشیم. به ویژه با کشورهایی که در آنها هنوز آثار هویت ایرانی بخوبی جاری و ساری می باشد.
من اطمینان دارم، روزی همه کشورهای مربوط به ایران بزرگ تاریخی، مجددن فرهنگ مشترک خود را احیا نموده، بدون حب و یا بغض، به همکاری های هنری از جمله برگزاری مسابقات رقص های سنتی، در قالب فستیوال های هنری منطقه ای خواهند پرداخت. در این فستیوال ها همه اقوام کشورهای مربوطه، یعنی از ایران، تاجیکستان، افغانستان، ترکمنستان، قرقیزستان، گرجستان، ارمنستان، ازبکستان و... و حتی کشورهایی مانند هندوستان، پاکستان و ترکیه، در آن شرکت خواهند جست. این فستیوال ها نه تنها در زمینه رقص، بلکه در زمینه های دیگر چون موسیقی، علم و تکنولوژی، مسابقات در محدوده صنایع دستی و مانند آن نیز بسط خواهند یافت. یکی از نتایج چشمگیر این اقدامات این خواهد بود که، ضمن آنکه اقوام این کشورها از نزدیک با یکدیگر آشنا خواهند شد، باعث ارتقاء سطح جذب توریست در محدوده داخلی این منطقه و همینطور از دیگر مناطق جهان به داخل این حوزه تمدنی خواهد شد و رونق و شکوفایی اقتصادی را برای همه به ارمغان خواهد آورد.
در راستای آنچه گفته شد، فقط به عنوان یک صحنه در افق چنین طرحی، تصور کنید در شب بیستم مسابقات، رقابت مابین یک گروه رقص کردی از ایران و یک گروه رقص پنجابی از هندوستان است و ضمن آنکه سالن اجرای مسابقه کاملن پر شده است، ده ها میلیون نفر از شبکه های تلویزیونی مشغول تماشای این فستیوال هستند. برای اینکه بدانید به غیر از اثرات مثبت روانی و اجتماعی این رویداد، چه پیامدهای مثبت دیگری فعال خواهند شد، از اقتصاد دانها بخواهید برای شما اثرات مثبت اقتصادی چنین رویدادی را آنالیز کنند.
در این چهل و اندی سال گذشته، ما ایرانیان، با آنکه جوانان شجاع و دلیر زیادی را از دست دادیم و ایران به ورطه هولناک اضمحلال درغلتید، همگی، حتی بسیاری از مذهبیون صرف، به این نتیجه ملموس رسیدیم که دشمنی و کینه کشی و تلاش برای نابودی این یا آن کشور که مایه برباد رفتن سرمایه های ملی، چه جانی و چه مالی، و نتیجه آن، ایجاد فساد و تباهی می باشد، تنها یک فکر اهریمنی است که از جهان تاریکی ها نشئت می گیرد. در این ارتباط باید بدانیم که ایران در حال عبور از این سیاهی و تاریکی است و تاریک - روشنای صبح از هم اکنون برای همگان قابل مشاهده است. بعد از آن، این نسل باهوش و سرشار از ایده های بزرگ و هوشمندانه، پس از رهایی از این استبداد خشن مذهبی، طرح هایی بسیار زیباتر از آنچه فوقن به عنوان مثال ارئه شد را پایه ریزی و اجزا خواهند نمود.
با سپاس از توجه شما به این مقاله
فرامرز تابش، آلمان، شنبه ۱۷ فروردین ماه ۲۵۸۴ باستانی- پنجم ایپریل ۲۰۲۵
منابع و مستندات
[اسناد مربوطه سری اول]
منابع و اسناد در مورد تاریخچه و نامگذاری تاجیکستان و ارتباط آن با تاریخ خراسان بزرگ:
1. کتابهای تاریخ منطقهای و تاریخ ایران:
o "تاریخ ایران" نوشتهٔ ابوالفضل بیهقی: این کتاب، یکی از منابع معتبر تاریخ ایران در دوران پیش از اسلام است و به تاریخ خراسان بزرگ نیز پرداخته است.
o "تاریخ خراسان" از محمدعلی خلیلی: این کتاب تاریخ جغرافیای خراسان را از دورانهای باستان تا دوران اسلامی و بعد از آن شرح میدهد.
2. مقالات علمی و پژوهشی:
o مقالهها و تحقیقات منتشر شده در مجلات علمی مانند Journal of Iranian Studies و Central Asian Studies، که به تاریخ، قومشناسی و جغرافیای تاجیکستان و منطقه خراسان پرداختهاند. این منابع میتوانند اطلاعات دقیقتری در مورد فرآیند تغییرات نامگذاری و تاریخنگاری منطقه خراسان ارائه دهند.
3. کتابهای تاریخنگاری شوروی و پساشوروی:
o "تاریخ آسیای میانه" (History of Central Asia) بهویژه جلدهای مربوط به دوران اسلامی و بعد از آن که توسط برنارد لویس و سایر تاریخنگاران غربی نوشته شدهاند، میتواند منابع بسیار مفیدی در رابطه با تاریخ تاجیکستان و نقش آن در خراسان بزرگ باشد.
o "تاریخنگاری شوروی در آسیای میانه" از لئو لاریونوف، که به بررسی تاریخ منطقه در دوران اتحاد جماهیر شوروی پرداخته است.
4. اسناد و گزارشهای بینالمللی:
o اسناد و گزارشهای منتشر شده توسط سازمانهای بینالمللی مانند UNESCO که به تاریخ و فرهنگ تاجیکستان و سایر کشورهای آسیای مرکزی پرداختهاند.
o گزارشهای سازمانهای جغرافیایی و تاریخی که به تاریخنگاری منطقه آسیای مرکزی و تغییرات سیاسی و فرهنگی پس از فروپاشی اتحاد شوروی اشاره دارند.
5. کتابهای و مقالات فارسی:
o "تاجیکستان و مسائل قومی" اثر شرفالدین علی که به بررسی مسایل قومی و جغرافیایی در تاجیکستان پرداخته است.
o مقالات منتشر شده در مجله تحقیقات آسیای مرکزی که به تغییرات تاریخی و فرهنگی منطقه خراسان و تاثیر آن بر نامگذاری تاجیکستان پرداختهاند.
این منابع و مقالات به درک دقیقتری از تاریخچه و تحولات جغرافیایی و فرهنگی منطقه خراسان و روند شکلگیری نام تاجیکستان کمک خواهند کرد.
[اسناد مربوطه سری دوم]
منابع فارسی
1. "تاریخ روابط ایران و روسیه" – نوشته فریدون آدمیت
o این کتاب به بررسی روابط ایران و روسیه از دوره صفویه تا قاجاریه پرداخته و پیشروی روسها در آسیای میانه را توضیح میدهد.
2. "روسها در آسیای مرکزی" – تألیف رحیم رئیسنیا
o این کتاب یکی از منابع مهم درباره سیاستهای استعماری روسیه در خانات بخارا، خیوَه و خوقند است.
3. "تاریخ ایران دوره قاجار" – نوشته عباس اقبال آشتیانی
o اطلاعاتی درباره نفوذ روسیه در آسیای میانه و تأثیر آن بر سیاست ایران ارائه میدهد.
4. "ایران و قدرتهای بزرگ در آسیای مرکزی" – نوشته مهران موثقی
o بررسی جایگاه ایران در سیاستهای استعماری روسیه و بریتانیا در آسیای میانه، بهویژه در دوره قاجار.
5. اسناد آرشیو ملی ایران (درباره قراردادهای مرزی ایران و روسیه در دوره قاجار)
o این اسناد در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران قابل بررسی هستند.
منابع غیرفارسی
به زبان انگلیسی:
6. "The Russian Conquest of Central Asia" – Alexander Morrison
- پژوهشی جامع درباره چگونگی تصرف خانات بخارا و خیوَه توسط روسیه در قرن ۱۹.
7. "Russian Rule in Samarkand 1868-1910" – Richard A. Pierce
o بررسی حکمرانی روسها در سمرقند و تأثیر آن بر ساختارهای اجتماعی و سیاسی منطقه.
8. "The Great Game: The Struggle for Empire in Central Asia" – Peter Hopkirk
o کتابی مشهور درباره رقابت روسیه و بریتانیا در آسیای میانه، که به تصرف بخارا نیز میپردازد.
9. "Bukhara and the Muslims of Russia: Sufism, Education, and the Paradox of Islamic Prestige" – Devin DeWeese
o بررسی تأثیرات سلطه روسیه بر جامعه اسلامی بخارا.
به زبان روسی:
10. "История Средней Азии" (تاریخ آسیای میانه) – Василий Бартольд (Vasily Bartold)
- این کتاب یکی از جامعترین منابع روسی درباره تاریخ آسیای میانه، از جمله فتح بخارا توسط روسیه است.
11. "Завоевание Туркестана" (فتح ترکستان) – Николай Костенко (Nikolai Kostenko)
o گزارشی نظامی از حملات روسیه به خانات آسیای میانه، از جمله بخارا.
منابع و مستندات کمکی
منابع فارسی
1. رحیم رئیسنیا، "تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی تاجیکستان"
o بررسی تحولات سیاسی و فرهنگی تاجیکستان در دوره شوروی، از جمله سیاستهای زبانی.
2. عبدالغفار عابدین، "فرهنگ تاجیک در دوره شوروی"
o تحلیل سیاستهای شوروی در برابر زبان و فرهنگ تاجیکی.
3. یعقوب آجودانی، "مشروطه ایرانی و پیشینه تجددخواهی"
o بحثهایی درباره تأثیر سیاستهای شوروی بر هویت فارسیزبانان آسیای مرکزی.
4. صدرالدین عینی، "نمونههایی از ادبیات تاجیک"
o این اثر از سوی یکی از روشنفکران تاجیک نوشته شده و نشان میدهد چگونه زبان فارسی تاجیکی در دوره شوروی حفظ شد.
5. اسناد آرشیو ملی ایران (درباره روابط فرهنگی ایران و تاجیکستان در دوره شوروی)
o شامل مکاتبات دیپلماتیک و گزارشهای تاریخی درباره وضعیت تاجیکان.
منابع انگلیسی
6. Edward Allworth, "The Modern Uzbeks: From the Fourteenth Century to the Present" (مدرن ازبکها: از قرن چهاردهم تاکنون)
o بررسی سیاستهای شوروی در آسیای مرکزی، از جمله سرکوب زبانهای محلی.
7. Paul Bergne, "The Birth of Tajikistan: National Identity and the Origins of the Republic" (تولد تاجیکستان: هویت ملی و پیدایش جمهوری)
o این کتاب توضیح میدهد که چگونه هویت تاجیکها توسط شوروی تحت فشار قرار گرفت.
8. Ronald Grigor Suny, "The Revenge of the Past: Nationalism, Revolution, and the Collapse of the Soviet Union" (انتقام گذشته: ناسیونالیسم، انقلاب و فروپاشی شوروی)
o بررسی سیاستهای زبانی و فرهنگی شوروی در مناطق مختلف، از جمله تاجیکستان.
9. Robert D. McChesney, "Central Asia: Foundations of Change" (آسیای مرکزی: بنیانهای تغییر)
o شرح سیاستهای شوروی برای تغییر زبان و فرهنگ در آسیای مرکزی.
منابع روسی
10. Н.Б. Кнышев, "Национальная политика Советского Союза в Таджикистане" (سیاست ملی اتحاد شوروی در تاجیکستان)
o این منبع به سیاستهای زبانی شوروی در تاجیکستان میپردازد.
11. Б. Гафуров, "История таджикского народа" (تاریخ ملت تاجیک)
o بررسی روند تغییرات فرهنگی و زبانی تاجیکها در دوره شوروی.
12. Л. Маслов, "Культурное развитие Таджикистана в советский период" (توسعه فرهنگی تاجیکستان در دوره شوروی)
o شامل بررسی نقش زبان و سیاستهای زبانی در جمهوری تاجیکستان.
منابع تاجیکی
13. صدرالدین عینی، "Ёддоштҳо" (خاطرات)
o خاطرات صدرالدین عینی درباره تغییرات زبانی و فرهنگی در تاجیکستان شوروی.
14. باباجان غفورف، "Тоҷикон" (تاجیکان)
o این کتاب یکی از منابع مهم درباره هویت و تاریخ تاجیکهاست.
15. Д. Рахимов, "Забон ва фарҳанг дар Тоҷикистон" (زبان و فرهنگ در تاجیکستان)
o این اثر درباره وضعیت زبان فارسی تاجیکی در دوره شوروی است.
همچنین:
اسناد و آرشیوهای مهم
آرشیو دولتی فدراسیون روسیه (GARF)
- شامل اسناد مربوط به سیاستهای فرهنگی و زبانی در جمهوری شوروی تاجیکستان.
کتابخانه ملی تاجیکستان
- منابع متعددی درباره تغییرات خط و زبان در دوره شوروی.
اسناد آرشیو ملی ایران
- گزارشهایی درباره وضعیت فارسیزبانان در تاجیکستان در قرن ۲۰.
یونسکو (UNESCO)
- برخی گزارشهای یونسکو درباره تأثیر سیاستهای شوروی بر زبان و فرهنگ تاجیکان موجود است.

تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:
ünhdd jhüdösjhk hc svcldk lhnvd, hdvhk
فایل صوتی-تصویری در یوتیوب
بزودی