فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله
بر
برای مطالعه مقالات زیر بر روی تصویر مربوطه کلیک کنید
نخبه کیست
یک سوال آتئیسمی
مارکس و مارکسیسم زیر ذره بین
جهش کوانتمی روح
مکانیزم ایجاد یک تصمیم در خودیت حقیقی و ارسال آن به مغز
نفوذ تاریخی ایرانیان در شبه قاره هند
از بخش آلمانی پژوهشکده
نظم نوین جهان
بخشهای مختلف سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
.......................................
شخصیتهای تاثیرگذار
علم
علوم تلفیقی
علوم سیاسی
علوم کامپیوتری
علوم فضائی
علوم پزشکی و روانپزشکی
علوم متافیزیک
علوم سیرکمال
علوم اسطوره ای
علوم فلسفی
علوم اجتماعی
ادبیات
هنر
تاریخ
بخش هنرمندان ایرانی
شعر و داستان
الهیات
موسیقی
گزارشات تاریخی
رادیو اندیشه آنلاین آلمان
همه بخشهای یاد شده فوق. کلیک کنید
تاریخ انتشار این مقاله: نوزدهم ژانویه ۲۰۲۳ میلادی
سوال و یا سوالات ارسالی در مورد این مقاله و پاسخ های مربوطه، در انتهای همین صفحه
قسمت دوم
-اسلام و مسیحیت در مقابل فراماسونری
مسجد جامع الازهر[21] در مصر فراماسونری را رد می کند، اما دلایلی که می آورد کاملن با آنچه مورد ادعای فراماسونها می باشد در تضاد است. یکی از مسائلی که از طرف پژوهشگران بی طرف، اصولن قابل قبول نیست آن است که مفتی های الازهر، فراماسونری را از اصل و ریشه یک اتحادیه یهودی می دانند که در اختیار اهداف صهیونیسمی می باشد. باید بیاد داشت، اصولن سردمداران هر دو مذهب شیعه و سنی، هرآنچه را با یافته ها و عقاید آنها مغایر باشد به یهودیان و جنبش صهیونیسم نسبت می دهند. [سند یازدهم ]
در مخالفت با فراماسونری، مسیحیان نیز آیه هایی از کتاب مقدس را مطرح می کنند که با افکار فراماسونری در تضاد هستند. برای مثال چند نمونه از این مسائل مطرح شده در مخالفت با فراماسونری چنین است:
- در مورد آنکه عیسی خود را قربانی نمود تا گناه همه انسانها بخشوده شود .
- و یا در مورد این اعتقاد مسیحیت که کتاب مقدس، کلام خداست (تنها کلام واقعی خدا).
- و یا این امر مورد تاکید مستمر مسیحیان که عیسی در سلسله تثلیث، دومین جایگاه را دارد و این در حالی است که وی را در موقعیت زمینی خود، صد در صد انسان و همزمان صد در صد خدا می دانند.
- یکی دیگر از مناقشات میان مسیحیان و فراماسونری در این امر است که مسیحیان، انسان را ذاتن گناهکار می دانند.
در این ستیز، فراماسونها در مقابل همه این عقاید، عقایدی متفاوت دارند. اما بزرگترین مشکل و اختلاف آنها با فراماسونری که مسلمانان نیز بدان می آویزند، مسئله جدی ریتوالهای مخفی فراماسونها ست که پیروان هر دو دین آن را شیطانی می دانند.
روند رشد و سرعت حیرت آور گسترش فراماسونری در همان سالهای بعد از پیوستن چهار لژ اولیه و ایجاد اولین لژ اعظم در انگلستان در سال ۱۷۱۷ میلادی، مخالفتهای عمدتن مذهبی با آن شدت گرفت و در پی آن، اتحادیه برادران سنگ تراش، ماسونری، در کشورهای زیر ممنوع اعلام شد:
در پادشاهی ناپل در سال ۱۷۳۱ ، در لهستان در سال ۱۷۳۴ ، در هلند در سال ۱۷۳۵ ، در فرانسه در سال ۱۷۳۷ ، همینطور در ژنو ، در هامبورگ ، سوئد و به درخواست امپراتور چارلز ششم. در بخش اتریشی هلند در سال ۱۷۳۸ و در فلورانس در سال ۱۷۳۹.
ضمنن کلیسای کاتولیک از همان ابتدا، در سطوح بالا، یک رشته پرونده و اعلامیه های حقوقی را برعلیه فراماسونری به جریان انداخت. از جمله اعلامیه ای که پاپ کلمنس دوازدهم در بیست و هشتم آوریل ۱۷۳۸ میلادی در آن، فراماسونری را لعنت کرده بود. [سند دوازدهم]
نمادشناسی فراماسونری
پرگار
پرگار و زاویه یاب از نمادهای اصلی فراماسونها هستند و معنی پرگار را گردش زندگی برای نامتناهی بودن، نامیرا بودن و همزیستی می دانند. زاویه راست زایه یاب را بر اساس یک گفتار از افلاطون: " در راه راست زندگی کردن، یک هنر شاهانه است"، نماد پیشبرد یک زندگی در مسیر مستقیم تفسیر می کنند.
سر اسکلت
نشانی از عمر و یک زندگی کوتاه و موقت در زمین معرفی می شود.
پنتاگرام
یکی دیگر از نمادهای مورد استفاده مشترک شیطان پرستان و فراماسونها و البته برخی از سازمانها مخفی می باشد. این سمبل در میان فراماسونها به مفهوم فضیلت، هوشمندی، عدالت، قدرت، اعتدال و کوشش است.
چشمی در میان یک مثلث
این علامت بر روی تصویر دلار دیده می شود و اغلب، سازمان ایلومیناتی را نیز بیاد می آورد. برای فراماسون ها، این نماد در درجه اول، خرد برای کشف حقیقت و وجدان است. این نمادی است که قرار است به انسانها اسرار هوشیاری خدا را یادآوری کند.
سنگ نتراشیده
به مفهوم ناقص بودن شخصیت انسانها می باشد. از طرف دیگر، سنگ مکعب مربع، نمایشگر تصویر ایده آل انسان است. جامعه به معنای واقعی کلمه فقط می تواند بر روی سنگهای مستقیم بنا شود. [سند سیزدهم]
فراماسونها برای شناختن یکدیگر درجهان در یک کنفرانس ویدئویی و یا در یک سمینار عمومی، از علائم خاصی سود می جویند. خود استادان اعظم لژها، این امر را مورد تایید قرار می دهند. گفته می شود یکی از این علائم که در موقعیتهای معارفه و مانند آن بکار می رود، طرز دست دادن با طرف مقابل است که گمان می رود او نیز فراماسون باشد و بدین شکل که شست آن فرد که می خواهد خود را بشناساند بر پشت دست طرف مقابل قرار می گیرد . علائم دیگری چون علامت اوکی که از اتصال شست و انگشت اشاره بصورت دایره شکل می گیرد، عدد 666 و ترکیبی از آن دو که به OK-666 معروف است. توجه شود به تصویر زیر که مربوط به یکی از سیاستمداران پیشین CDU در آلمان می باشد . البته علائم زیاد دیگری را نیز به فراماسونها نسبت می دهند، از جمله نوع خاصی از برداشتن عینک از چشم و یا لمس آن با انگشتان شست و اشاره. بدین ترتیب که بالا و پائین قاب عینک لمس می شود. و البته علائمی دیگر.
ترجمه روی جلد: آقای لینزن آیا وجدان درد داشتید؟. برگرفته از مجله بیلد آلمان- علامت اوکی-666
علامت فراماسونری
درجات در فراماسونری
کارآموز: به کسانی اطلاق می شود که جدیدن به این اتحادیه وارد شده اند.
شریک (همراه یا همکار): درجه دوم از سه درجه پیشرفت در فراماسونری می باشد و بعد از مدتی خاص که از دوره کارآموزی گذشت و بعد از موفقیت در امتحانات مربوطه، به شخص اطلاق می شود.
استاد: بالاترین سطح می باشد و پس از گذراند موفقیت آمیز امتحانات فردی که در پایان دوره شریک(همکار) بودن است به او اطلاق می شود.
البته این طبقه بندی در لژهای کشورهای غیر آلمانی ممکن است وسیع تر باشد اما بطورکلی فقط همین سه سطح برای عموم فراماسونها قابل قبول است.
مسئله مهم دیگر آنکه درجه استادی فقط مربوط به لژهای شهری و یا لژهای اعظم در یک کشور بخصوص است. این بدان معناست که چیزی به عنوان استاد اعظم جهانی وجود ندارد و آنها مسائل خود را در مجامع و نشستهای بین المللی جهانی مطرح کرده به انجام می رسانند. [سند چهاردهم]
فراماسونری در ایران
به نظر می آید اولین سری از اطلاعاتی که در مورد فراماسونری در ایران همگانی شد، انتشار سه کتاب « فراموشخانه و فراماسونری در ایران» به قلم اسماعیل رائین در سال ۱۳۴۰ خورشیدی باشد. در این کتابها، رائین تقریبن همه کارگزاران دولت شاهنشاهی (به غیر از خاندان سلطنتی) را به عضویت در این اتحادیه متهم می کند و عجب آن است که در برخی منابع، رائین را یک عضو سابق حزب توده و از اعضای ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) معرفی می کنند. اگر این امر صحیح باشد معنای آن اینست که محمدرضا شاه پهلوی با فراماسونری مخالف بوده است و به همین جهت دستور رسوا سازی اعضای مرتبط با این اتحادیه را از طریق ارتشبد نصیری که در آن زمان هدایت سازمان اطلاعات ایران را برعهده داشت صادر کرده است. در غیر اینصورت باید این امر را تضاد در اطلاعاتی دانست که در مورد اعضای دولتی وابسته به فراماسونها ارائه شده اند.
سالها بعد از وقایع ۱۳۵۷ که به ایجاد حکومت اسلامی در ایران منجر شد، در سال ۱۳۷۷ شخصی ناشناخته با نام ابراهیم صادقی نیا کتابی را در تیراژ کم (۳۰۰۰ جلد) با نام
«فراماسونری و جمعیتهای سری در ایران (نگاهی به خیانتهای فراماسونها در تاریخ ایران)» انتشار داد.
در این ارتباط، از دید یک محقق دقیق و بی طرف باید گفت، همه آنچه در کتاب مذکور آمده، بخشی از آن، تکرار اطلاعاتی است که اسمائیل رائین ارائه داده است به علاوه حجمی از اطلاعات مشکوک و بی سند در مورد فعالیتهای فراماسونها در ایران در زمان پهلوی ها که قابل راستی آزمائی نیست. در تمام پلتفرم های دیگری که در این ارتباط مطالبی ارائه شده است، همگی به عنوان منبع، از کتاب فوق و نویسنده آن یعنی صادقی نیا نام برده اند. متاسفانه من هرچه جستجو کردم، موفق به کسب اطلاعاتی هرچند اندک در مورد پیشینه این شخص نشدم و این امر، شایعه ارتباط ایشان با وزارت اطلاعات کنونی ایران را تقویت می کند، گرچه این موضوع برای من قابل راستی آزمائی نیست و فقط در حد شایعه باقی می ماند.
حرف آخر
همانطور که در مقالات دیگر، از جمله در مقاله «نظم نوین جهان- تقدیم به بشریت»[مقاله نوشتاری][مقاله صوتی][در یوتیوب: صوتی-تصویری] بارها اعلام شده است، دوران نظم کنونی جهان به سر آمده است و بزودی در یک تا دو ده آینده، نیروی محرکه این نظم خاموش خواهد شد. این بدان مفهوم است که در حال حاضر، کاهش چشمگیر سطح انرژی تخصیص یافته به نظم کنونی که از اساس الکترونی بوده است، و آگاهی از این واقعیت که نظمی نوین در راه است که با حجم عظیمی از انرژی مثبت الکترونی همراه خواهد بود، باعث شده است تا نیروهای سیاه پوزیترونی، خود را در خطر انقراض یافته، به فکر تکاپو برای یارگیری و تجدید قوا و ایجاد سیستمهای کنترلگر جدید بیاندازد.
باید بیاد داشت که در سیاره زمین همیشه تعادل به نفع جهان تاریکی(پوزیترونی) در جریان بوده است و دلیل آن این است که این سیاره به همراه برخی سیارات دیگر در پست ترین مکان جهان هستی (مالتی ورزها) قرار دارد. با این حال همیشه یک تعادل کلی تر، گرچه به نفع منبع انرژی تاریک، وجود داشته است. اما این دوره به علت آنچه فوقن توضیح داده شد، همان تعادل نسبی نیز برهم خورده و جهان تاریکی، کاملن مسلط شده است.
از زاویه دید الهیاتی ، شاید در نظم نوینی که در راه است، حتی حقوق شیطان پرستان نیز در نظر گرفته شده باشد و قوانین به گونه ای باشند که لزومی برای اجرای ریتوالهای مخفی و گاهن شیطانی نباشد. زیرا در هر حال، شیطان آنطور که ادیان عنوان می کنند، در تضاد با خدا نیست، زیرا از اساس دشمنی با خدا صد در صد غیرممکن است. حقیقت آن است که آنطور که ما در مقالات «براستی شیطان کیست؟»[مقاله نوشتاری][مقاله صوتی][در یوتیوب: صوتی-تصویری] به بررسی این موضوع پرداخته ایم، درست است که شیطان بر اثر یک نافرمانی از جایگاه بسیار رفیع خود نزول نمود، اما در حال حاضر با کنترل جهان تیرگی و ارائه آنچه ما بد و مضر می دانیم، قطب مخالف جهان نور را فراهم می آورد تا جهان هستی در کلیت خود و پدیده های آن، قادر به کنش و واکنش باشد.
معنای صریح و روشن این مطالب آن است که خود شیطان، با نام اصلی و ازلی لوسیفر، در یک نگرش بسیار وسیع و گسترده، خادم خداست که البته انسانها باید از او و صحنه سازی هایش پرهیز نمایند و این همان پروسه سیرکمال روحی می باشد که روزی باید در یک اینتروال زمانی خاص با موفقیت به اتمام برسد.
آنچه فراماسونها از چند سال پیش تا به امروز در مورد عقایدشان علنی نموده اند، ظاهرن نه تنها بی خطر بلکه مفید نیز به نظر می رسد، اما اِشکال کار در همان مخفی کاری هایی می باشد که در انجام ریتوالهای خودشان می کنند. مسئله شک برانگیز دیگر آنکه، چطور است که اکثر نخبگان طراز اول کشورهای جهان عضو این اتحادیه هستند و چه چیز، افراد بی نیازی را که در خود نیازی به تغییر نمی بینند، وادار می نموده تا به فراماسونری بپیوندند تا خود را تغییر دهند!! و چگونه از اعتقادات این گروه آگاه می شدند، زیرا همانطور که گفته شد، تازه چند سال است که اطلاعات مربوطه عمومی شده اند و افراد، علنن پذیرفته می شوند. یک سوال دیگر آن است که دستاوردهای اجتماعی و خیرخواهانه برادران سنگ تراش در طول تاریخ چه بوده است؟ و مهم تر از آن اینکه چگونه می توان پذیرفت که آنها در سیاست نقشی ندارند، در حالی که تعداد چشمگیری از سیاستمداران نخبه جهان همواره از اعضای فراماسونری بوده اند؟
دیون فرچون[22] یکی از اعضای گروهای شبه ایلومیناتی بود که اعمال جادوگرانه انجام می دادند. عقاید آنها نیز ظاهرن بر کمک به مردم از طریق جادوی سفید استوار بود، فریبی که بزودی وی موفق به درک آن شد و از آن گریخت و به گفته خودش به آغوش خدا بازگشت. او در کتابهای خود، آنها که من مطالعه کرده ام، بدون آنکه مستقیمن از فراماسونها نام ببرد، به اتحادیه های برادری اشاره می کند که ریتوالهای شیطانی را به انجام می رساندند و کسی قادر به خروج از آن سازمانها نبود، مگر آنکه او را به قتل می رساندند.
گذشته از آنکه فراماسونری را یک سازمان شیطانی و یا بی خطر بدانیم که هدف آن می تواند کنترل جهان باشد، من معتقدم نسل گذشته فراماسونها، پیر شده است و بیشتر آنها ازکار افتاده اند. نخبگان این عصر، دیگرمیلی به گرویدن به گروه های شک برانگیز را ندارند و ایده هایی مانند آتئیسم[مقاله نوشتاری][مقاله صوتی][در یوتیوب: صوتی-تصویری] که جدیدن مورد توجه بیشتر قرار گرفته اند نیز مانع از این کار می شوند. از اینرو در زمانی خاص، شاید در یک یا چند نشست جهانی خودشان، تصمیم به باز کردن نسبی درها گرفته باشند تا بتوانند نسل جدید خود را از میان جوانان باهوش و زیرک یارگیری کنند.
امر میل به کنترل جهان، موضوع جدیدی نیست، بلکه چه دینداران مسیحی در قرون وسطی و چه مسلمانان خشکه گرا در دو وجه شیعه و سنی، آلمان نازی و چه حکومتهای کمونیستی گوناگون و چه امپراتوری ژاپن و بریتانیا، چه فراماسونها و چه ایلومیناتی ها و همینطور گلوبالیستهای کنونی، همه و همه، نهایت سعی خود را برای دستیابی به این امر غیرممکن نموده اند. اما خبر خوش آنکه در نظم نوین جهان، قوانینی حکم فرما خواهد بود که هم سوسیالیستها و هم معتقدان به یک جامعه توحیدی بی طبقه را راضی و خشنود خواهد کرد. آیا این یک معجزه نیست؟
در این میان یک مسئله مهم دیگر آن است که:
"حتی بر یک خرد جمعی نیز یک انرژی خاص که یا نورانی و یا تاریک است حکم فرماست، زیرا هیچ پدید ه ای در جهان، حتی یک فکر ساده، بدون انرژی، نه ایجاد می شود و نه به جریان می افتد. "
حال سوال این است که انرژی حاکم بر جریان فراماسونی که آنها را در سطح جهانی هماهنگ می کند از کدام نوع است؟
در انتها به پژوهشگران و دانشجویان رشته های مختلف، توصیه می شود در تحقیقات خود اکیدن از استفاده از ویکی پدیا، به ویژه ویکی پدیای فارسی اجتناب نمایند. در غیر اینصورت پژوهش آنها قطعن مخدوش خواهد بود. [سند 15]
با سپاس از صبر و حوصله شما در مطالعه این مقالات
پایان قسمت دوم(قسمت آخر)س
زیرنویس ها
D[21] Al Azhar
D[22]ِDion Fortune
اسناد
[سند یازدهم] Freimaurerei- Wiki و همینطور مقالات مربوط به حقوق بشر و دوالیسم در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان.
[سند دوازدهم] اتهامات در مورد فراماسونری https://de.m.wikipedia.org/wiki/Liste_p%C3%A4pstlicher_Rechtsakte_und_Verlautbarungen_gegen_die_Freimaurerei_und_Geheimb%C3%BCnde
[سند سیزدهم] https://www.freimaurer.org و همینطور
https://praxistipps.focus.de/freimaurer-zeichen-was-bedeuten-die-symbole_93484
[سند چهاردهم] https://freimaurer-wiki.de/index.php/Grade
[سند پانزدهم] در ویکی پدیای فارسی در مورد دمکراسی در ایران نظریه بسیار حیرت آوری عنوان شده و حیرت آورتر از آن اینکه به عنوان منبع، ویکی پدیا منابع جمهوری اسلامی را پذیرفته است، کاری که در مورد دیگر منابع در ویکی پدیا انجام شدنی نیست. به این مورد مشکوک توجه فرمائید.
..... دموکراسی در بین ۱۶۷ کشور، در رتبه ۱۵۱ قرار دارد.[۱۲]
به گفته مجید انصاری روحانی شیعه و سیاستمدار اصلاحطلب، سید روحالله خمینی با عبارت «میزان رأی مردم است» بر جنبه مردمسالارانه حکومت اسلامی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران تأکید داشته است. بسیاری از دولتمردان کنونی در جمهوری اسلامی نیز معتقدند «رأی مردم» میزان و پایه حکومت است، و حتی برای آن پایه و اساس فقهی قائل شدهاند.[۱۳]
محمود احمدینژاد ششمین رئیسجمهور ایران، مردمسالاری را یک «امر اصیل» در کشور دانسته[۱۴] و نظام حکومتی ایران را نمونهای از «مردمسالاری متکی بر ارزشهای اخلاقی و الهی» و «مردمسالاری دینی» را نقطه مقابل «لیبرال دموکراسی» میداند.[۱۵] .......
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C#cite_note-13
سایتهای مرتبط دیگر برای مطالعه بیشتر
https://www.facebook.com/freemasonry.network/
https://www.freimaurerloge-pirmasens.de/index.php/was-ist-freimaurerei.html
نظریه یک سایت مسیحی در رابطه با فراماسونری
https://www.gotquestions.org/Deutsch/Freimauerei.html
………………………………………………………………………….
https://freimaurerei.ch/was-ist-freimaurerei/
https://freimaurer-wiki.de/index.php/Grand_Lodge_of_Scotland
https://praxistipps.focus.de/freimaurer-zeichen-was-bedeuten-die-symbole_93484
تحقیق و پژوهش : فرامرز تابش
کد مقاله در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: tvhlhs,kvd-rslj n,l
یک سوال در مورد این مقاله و پاسخ به آن
سوال
با درود فراوان و سپاس از مقاله فاخر فراماسونری که اطلاعات زیادی را در مورد این سازمان در اختیار ما می گذارد . این مقالات براستی در نوع خود کاملا یونیک هستند. سوال من آنکه چیزی که من متوجه نشدم آن است که بالاخره این سازمان جهانی، شیطانی می باشد یا خیر؟ نظر شخصی خود شما در این مورد چیست؟ ضمنا از برخی از قسمتهای مقاله، ظاهرا چنین به نظر می رسد که شما شیطان را مورد تأیید قرار می دهید. لطفاً در این مورد نیز توضیح دهید. با سپاس مجدد از شما
پاسخ
با درود
اول آنکه باید در نظر داشت که اظهار نظر شخصی در یک مورد خاص با یک تحقیق آکادمیک در همان مورد، دو مبحث کاملن متفاوت می باشند. در مقالات فراماسونری همانند همه مقالات دیگری که ارائه داده ام، سعی من بر آن بوده است تا یک کار معتبر آکادمیک را به انجام رسانده ارائه دهم. بنابراین بدیهی می باشد در این راستا، همواره تکیه من بر فکت ها و اسناد است و بدون آنکه سندی در دست باشد نمی توانم تنها بر اساس گمان و ادراکات ذهنی به این سازمان اتهام شیطان پرست بودن وارد کنم.
اما نظر شخصی مرا خواسته بودید. در این ارتباط باید عرض کنم تنها بر اساس دو فکت جانبی ( و نه آکادمیک )می توان سازمان برادران سنگ تراش را یک سازمان شیطانی دانست.
- مخفی بودن ریتوال ها
- اذعان لژهای اعظم به اینکه: " همه اعمال ما بر اساس اعتقاد به یک نیروی برتر است."
ببینید اینها از خدا صحبت نمی کنند بلکه اعتقاد آنها به یک نیروی برتر است. این همان اعتقادی است که از میان سازمانهای شیطان پرست دیگر نیز به بیرون درز می کند.
بگذارید قدری مسئله را بشکافم تا برای دیگران و آیندگان نیز، اطلاعاتی معتبر برای فهم نحوه ایجاد و مکانیزم همکاری دو منبع نور و تاریکی برجای گذاشته باشم.
اول آنکه:
همانطور که بارها طی تفسیر آموزه های استاد نورعلی الهی عنوان نموده ام، جهان نور و تاریکی در واقع دو منبع اصلی انرژی در سراسر جهان هستی می باشند که هیچکدام هیچ برتری نسبت به آن دیگری ندارد.
دوم آنکه:
طبق گزارش استاد الهی از نحوه ایجاد خلقت، خیلی قبل از بیگ بنگ، جهان ظلمت قبل از جهان نور ایجاد شده است و بعد از آن، با خلق اولین موجود که استاد او را «ماهیت» نامیده اند، جهان الکترونی نور بوجود می آید.
سوم آنکه:
همه فعل و انفعالات و اکشن، ری اکشن و اینتراکشنها در هر زمینه و در هر کجای جهان هستی، چه فیزیکی و چه فکری، محصول کنش و واکنش مابین این دو جهان هستند. اصولن جهان، بدون وجود یکی از این دو قطب، از کار باز می ماند و درهم فرو می ریزد.
چهارم آنکه:
تضاد و دشمنی با مبدأ اصلی و ازلی خلقت، از اساس غیرممکن است، مگر در توهم. زیرا ضربه زدن به مبدأ اصلی خلقت امریست محال و غیرممکن.
پنجم آنکه:
منبع انرژی تاریک که من آنرا بر اساس دلایلی که در مقالات متعدد ارائه داده ام، پوزیترونی نامیده ام، دارای موجودات و تراوشات ویژه خود می باشد که در جهت مخالف تراوشات و موجودات جهان نور که آن را الکترونی نامیدیم عمل می کنند.
ششم آنکه:
نزد مبدا اصلی خلقت، حقوق موجودات و تراوشات هر دو جهان نور و تاریکی، کاملن یکسان است و در سیستم هستی، محفوظ و رعایت آن الزام آور محسوب می شود.
هفتم آنکه:
در جهان تاریکی، درجات پیشرفت برای رسیدن به درجه «سردار ظلمت» وجود ندارد. در آنجا شما لوسیفر با نام عامه پسند شیطان را دارید و عواملی که برده وار به آن پیوسته اند. حال آنکه در جهان نور، درجات و مقامات زیادی وجود دارد که هر کس با سعی و کوشش می تواند بدان دست یابد و حتی بالاترین مقام ممکن یعنی مظهریت کل را کسب نماید. این مقامات، سوای چهل هزار مقام روحی می باشند که کسب آنها، برای رسیدن به کمال نهائی روحی الزامی می باشد.
هشتم آنکه:
جهان ظلمت یا بهتر است بگوئیم شیطان، هیچ کس را وادار به همکاری با خود نمی کند. او سفره را پهن می کند و عطر و بوی آن را به اطراف می گستراند و منتظر می ماند و به محض آنکه فردی طالب آن شود، چه در بدو ورود و چه در مراحل دیگر، بارها طی میثاق نامه هایی از او اعتراف می گیرد که به مرامنامه ها و قوانین او وفادار بماند.
نهم آنکه:
بر خلاف تاریکی، جهان نور، همه مخلوقات، به ویژه در سطح یک انسان را تلنگر می زند و حتی در مراحل ابتدائی سختگیری هایی را نیز اعمال می کند تا او را به راه صحیح براند. زیرا سیرکمال فقط به طرف نور است و وضعیتی به نام کمال ظلمانی وجود ندارد.
دهم آنکه:
حقیقت آن است که شیطان، آنطور که در فیلمهای سینمائی به نمایش درمی آید، به شکل یک هیولا ظاهر نمی شود، زیرا در آنصورت باعث خوف و وحشت حداقل تازه واردها می شود و آنها را به فکر فرار از این سازمان می اندازد. اساسن چنین تصوری یک حماقت است، که نیرویی خود را در قالبی که باعث ترس و وحشت شود نشان دهد و شیطان هرچه باشد لااقل آنطور که ادیان می پندارند احمق نیست.
یازدهم آنکه:
جهان تاریکی و به تبع آن شیطان تا زمانی شما را نگه می دارد که لازم می داند، پس از آن، شما را به حال خود رها می کند و شما بر اساس آن میثاق نامه هایی که تأیید کرده اید، در هیچ کجا نمی توانید از او شکایت کنید، زیرا او از همه قوانین و ریزه کاری های جهان هستی مطلع است و دُم به تله نمی دهد. حال آنکه جهان نور، شما را تا کسب کمال همراهی خواهد نمود.
حقیقت آن است که شیطان خود را به طرفداران و حتی به مخالفانش به شکل یک پیرمرد سفید پوش و مهربان نشان می دهد. در گزارش عیسی و چهل روز و شبی را که وی با شیطان گذراند و یا در اظهارات منصور حلاج در گفتگوی سه نفره خود با ابراهیم (پیغمبر) و شیطان، به هیچ عنوان به یک هیولا اشاره نمی شود و از محتوای گفتگوی این افراد استثنائی چنین برمی آید که در میان آنها حالتی متعادل و یا حتی دوستانه برقرار بوده است. مثالی دیگر، برخورد شیطان با استاد الهی است که خود را به ایشان در قالب یک پیر مرد ریش سفید با لباس آراسته درویشی و خرقه پوشیده نشان می دهد و در جواب سوال استاد در این مورد، شیطان می گوید: "زیرا شما از این لباس خوشتان می آید." [1]
دو نوع برخورد با جهان تاریکی
۱- از طریق جهان نور(الکترونی)
آنچه می خواهم بگویم آن است که جهان تاریکی گرچه جهان معکوس جهان نور است اما با آن، در یک تعامل دائمی بسر می برد. این بدان معناست که اگر در سرنوشت شما باشد که یک هنرپیشۀ مشهور شوید، آن کار باید از طریق جهان ظلمت به انجام برسد. طرز کار آن است که، درخواست برای شهرت شما در سینما، از جهان نور( در واقع از برزخ) به جهان تاریکی ارسال می شود، اما از آنجا به بعد، اینکه چگونه این کار به انجام برسد را جهان ظلمت تعیین می کند، اما به هر حال شما به مقصد خواهید رسید.
در این ارتباط چون طرز عمل، برعهده جهان تاریک است، همیشه مقداری از تشعشعات تاریکی، به عنوان عواقب آن، همراه این شهرت خواهد بود. برای مثال اعتیاد به مواد مخدر، الکل و سکس های گروهی و یا بی رویه و البته غرور بیش از حد که البته امکان رخ دادن این همه، امریست ۵۰-۵۰.
۲- بطور مستقیم
در جایی از تاریخ، عده ای از خداپرستان معتقد، به مرور به این باور رسیدند که با وجود این همه تناقض و تضاد در جهان و به سبب آنکه دعاها شنیده نمی شوند، خدایی وجود ندارد و از اینرو ایمانشان سست شد و در ذهنشان خدشه ایجاد شد، این همان لحظه ای بود که شیطان منتظر آن بود تا صحنه هایی از نمایشی که خودش سناریوی آن را نوشته بود به معرض نمایش درآورد. "ببین اما داخل نشو".
به تدریج افرادی که حالا ایمان چندانی به وجود خدا نداشتند، طالب داخل شدن به صحنه نمایش شدند. درست در همینجا بود که اولین میثاق نامه ها را با صحنه گردان این نمایش پر زرق و برق به امضا رساندند و به مرور خودشان به عوامل بازیگر در این نمایش تبدیل شدند.
گفته می شود که جزویتس های[2] کاتولیک در اواخر قرن هفتم میلادی، فراماسونری را در قالبی جدید احیا نمودند. به عقیده من اگر این ادعا صحیح باشد، برادران به ظاهر مسیحی مرتبط با این زکت که حالا نفع خود را برای گسترش در جهان، در یافتن یک راه میان بر می دیدند و البته بر اساس رخدادهایی دیگر، وارد بازی شیطان شده و بدون واسطه گری جهان نور که حالا اعتقادی بدان نداشتند، خواسته های خود را در قالب برادران سنگ تراش از ارباب ثروت و موقعیتهای مادی، طلب نمودند.
این ارتباط مستقیم با جهان تاریکی، این اشکال بزرگ را دارد که چنین افرادی، از پشتیبانی جهان نور موقتن محروم می مانند و عملن خود را در زمره بردگان شیطان درمی آورند. آنها در ظاهر صاحب همه آنچیزی می شوند که درطلب آن بوده اند، اما این فقط ظاهر قضیه است زیرا در عمل، زندگی آنها که حالا بر اثر اشتباهات و لغزش های پی در پی به تلی از نکبت بدل شده است، عامل عذاب این افراد در زندگی روزمره می شود. از اینرو برای فراموش کردن و یا لااقل تخفیف یافتن آن رنجی که بدان دچار شده اند، به انواع مواد مخدر و روابط ناصحیح جنسی روی می آورند، ولی نشئگی این مرهم موقت نیز بزودی اثر خود را از دست می دهد. همه این وقایع در پی محروم ماندن از آن منبع نور به وقوع می پیوندد.
گذشته از آن، اثرات نامطلوبی که این افراد با تصمیم گیری های سود جویانه، در سطوح قدرتمند جهان به نفع طبقه خود و به ضرر توده مردم بر جای می نهند، بقدری روان آنها را مخدوش می کند که کد های منفی، از سدهای مابین روان و روح گذشته، بر روح نفوذ کرده و مانند الیاف سیاه، در روح آنها جای گرفته، آن را کدر می کنند.
چنین افرادی پس از مرگ بیولوژیک، مانند همه افراد دیگر، اجبارن به یک جهان موازی کوانتمی مافوق تصور مدرن، یا همان برزخ انتقال می یابند، اما محل اقامت آنها در بخش مراقبتهای ویژه و قرنطینه می باشد. جایی که از بیرون و از فاصله ای دور، به منطقه ای می ماند که از حجم بزرگی از دود سیاه انباشته شده است و در جای جای آن نقاط درخشنده ای نیز دیده می شوند. این نقاط نورانی در واقع، درمانگران روح هستند.
یکی از مشخصات ویژه این منطقه آن است که قوانین فیزیکی حاکم بر باقی مناطق برزخ، در آنجا حاکم نیست و فیزیک و پدیده های فیزیکی، مفهوم دیگری دارند. برای مثال یک حادثه ناخوشایند برای فرد تحت معالجه، به کرات و دفعات تکرار می شود، همان حادثه ای که در زمین، دیگران را بدان دچار ساخته است. با این حال، با هر بار تکرار این سناریو، بخشی از الیاف سیاه روئیده شده در روح او جراحی شده، بیرون کشیده می شود.
لازم به گفتن نیست که بد ترین و زجرآورترین پدیده در جهان، تکرار است. چیزی که روح بشدت از آن می رنجد. برخی از این افراد در یک زمان طولانی پس از بهبود، به منطقه معمولی برزخ باز گردانده می شوند، اما برای عده معدودی زمان از دست رفته است.
در این ارتباط چیزی که رخ می دهد آن است که آن تخریبی که بر اثر همکاری با جهان تاریکی و با میل و رغبت خود آن شخص در روحش ایجاد شده است، در آن منطقه از برزخ بوسیله درمانگران روح که همگی از عناصر جهان نور هستند درمان می شود.
به عقیده من برخی از گروه های به ظاهر مذهبی و یا اتحادیه برادران سنگ تراش یا همان فراماسون ها، ارتباط مستقیم با جهان تاریکی ها را انتخاب نموده اند، از اینرو سردار آن جهان را " یک نیروی برتر می نامد."
با سپاس و آرزوی موفقیت، فرامرز تابش
[1] آثار الحق، جلد اول، گفتار ۱۹۱۹
e[2]Jesuits
فایل صوتی-تصویری در یوتیوب
بزودی
فایل صوتی برای نابینایان
قسمت دوم مقاله
فایل صوتی برای نابینایان
پاسخ به یک سوال در مورد مقاله فراماسونری