جهانبینی سیرکمال و حقوق بشر

فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله


سوالات دریافتی در مورد جهانبینی سیرکمال

بر روی تصویر مربوطه کلیک کنید


جهانبینی سیرکمال و حقوق بشر 

فرق فرقه مذهبی با یک جهانبینی

آیا دانشگاه سیرکمال یک طریقت است؟

جهانبینی سیرکمال، کامل و نهائی

باد تغییر

سیرکمال در برزخ و...س

آیا شما تبلیغ دین جدیدی را می کنید؟

آنچه استاد گفته اند مولوی قبلن گفته است

چرا معتقدید مظهریت دیگری نخواهد آمد

برای مطالعه همه سوالات و پاسخهای مربوطه کلیک کنید.            س


تاریخ پاسخ به سوال و انتشار آن در بخش پاسخ به سئوالات در سایت پژوهشکده: ۱۲/۰۹/۲۰۲۲          


 

 سوال 


 با درود 

در مقاله حقوق بشر در دانشگاه سیرکمال، در بخش علوم سیاسی، با چند مقایسه مابین بندهایی از اعلامیه حقوق بشرو نقطه نظرات حضرت استاد الهی، دیدگاه این راه را نسبت به حقوق افراد تا حدودی روشن کرده اید. اما در تفکراتی عمیق تر، این مسئله مطرح می شود که آیا رهبران دینی و مذهبی و فرقه ای نیز شامل این دستورالعمل ها می شوند و یا خیر. با تشکر

 


جواب


با درود

ببینید در مورد ادیان، مذاهب و فرقه های ناشی از آنها، شرایط متفاوتی حکمفرماست. اما اگر نظر من را بخواهید، من معتقدم  که آنچه استاد الهی در این مورد فرموده اند، مربوط به همه انسانها در هر مقامی که باشند می شود، زیرا ایشان در گفتارهای بسیاری، بر امر حقوق نه تنها نوع انسان، بلکه همه موجودات، تأکید نموده اند و کسی را از این مقوله مستثنی ننموده اند[1]. 

دلیل اصلی این همه تأکید، آن است که، با خدشه دار شدن حقوق دیگران، مسئله جنبه شخصی پیدا می کند و دیگر به خدا هم مربوط نمی شود، زیرا صاحب حق پایمال شده، فردی است مستقل از خدا.

 

در راه های معنوی بی ریشه و یا صحیح، و البته در راه استاد الهی نیز، برخی اوقات، برخی افراد دچار توهم می شوند و خود را بسیار بالاتر از آنچه هستند می پندارند و اگر یک مسئولیت کوچکی هم داشته باشند که تا حدودی به آنها قدرت اجرائی بدهد، به دلیل همان توهم، به خود اجازه دخالت منفی در زندگی اشخاص می دهند و شاهکارهای تراژیکی را ببار می آورند. ما در تاریخ عرفانی نیز چنین فجایعی را داشته ایم، از جمله اشخاصی بوده اند که بر اثر ریاضات زیاد، به قدرت کلام (اثر کلام) دست یافته بودند و از این جهت خود را در جایگاه رفیعی تصور نموده، فجایعی را ببار آوردند که در تاریخ ثبت است. البته بنابر دلایلی، قصد ندارم نام این عارف نما که چند قرن پیش می زیسته را بیاورم.

 

استاد در آثار خود به انتقاد ضمنی از افرادی می پردازند که حتی دارای مقام معنوی شامخی بوده اند و با این حال حتی باعث نابودی افراد زیادی شده اند. از جمله یکی از مظهرات کل، که به فرموده استاد، برای یک حرف کوچک، یک قوم را بر باد داد. و یا فردی که دارای مقام هفتن بوده، ولی فرزند خود را کور کرده است.

مسئله رعایت حقوق دیگران، به ویژه در جهانبینی استاد الهی، عمق بیشتری می یابد، زیرا استاد بیش ازهر رهبر معنوی دیگر در تاریخ بشری، بر روی این امر صحه گذاشته اند. 

 

حال شما تصور کنید که استاد برای مثال به من و یا شما یک مسئولیت کوچکی در ارتباط با خانواده ها داده باشند که مقداری قدرت اجرائی را نیز دربر دارد. در این وضعیت، اگر من و یا شما دچار توهم خودبزرگ بینی باشیم و بر آن اساس، بخود این اجازه را بدهیم که با هر کس که به هر دلیلی خوشمان نیامد، تا جائی پیش برویم که خانواده او را از هم بپاشیم و یا همسایه ها و دیگران را بر ضد آن شخص مورد نفرت!! خود، تحریک کنیم، و یا به اقدامات دیگری از این نوع، دست بزنیم، در این صورت آیا فکر نمی کنید دچار بدترین و غیرقابل بخشش ترین گناهان شده ایم؟ زیرا دستورات و آموزش های استاد در این زمینه کاملن واضح است و ما بر اساس آن توهم، خود را برتر از آن آموزه ها دانسته ایم، ضمن آنکه به مسئولیت خود نیز خیانت کرده ایم. اتفاقن همین اعمال، نشاندهنده درجه توهم چنین اشخاصی نسبت به جایگاه واقعی خودشان است که باعث می شود خود را مافوق قوانین معنوی بدانند و دست به اقدامات ناجوانمردانه بزنند.

 

چند سال پیش به شدت از این امر دچار تعجب و ناراحتی بودم که چگونه ممکن است چنین شخصی با چنین اعمالی بتواند خود را مرید مورد توجه استاد نیز بداند، تا آنکه شبی در یک سیرمعنوی، استاد را دیدم که ایشان در یک دست خود، چیزی مانند بخار و یا ابرهای تیره داشتند و با حرکت دادن آن دست، به مرور، از شدت تیرگی این نیروها کاسته می شد و از کف این دست به کف آن دست دیگر ایشان که نیروهای روشن تر قرار داشتند انتقال می یافتند. در همین حال استاد به من رو نموده، فرمودند:


"نابود کردن نیروهای تاریکی هنر نیست، شاهکار ما این است که از این نیروهای تیره، نیروهای روشن بسازیم." 


تازه اینجا بود که متوجه شدم، افرادی که دست به چنین اعمال نادرستی می زنند و ضمنن خود را شاگرد استاد نیز می دانند، در واقع نیروهای ظلمانی هستند که در حال تغییر          می باشند.

 

بطورکلی می توان گفت: 

" در راه استاد و برطبق آموزش های ایشان، هر نوع توطئه علیه دیگران، عملی ارزیابی می شود که از جهان تاریکی ها نشئت می گیرد، زیرا بنا بر عقیده استاد الهی:

 قلب پاکان جای محبت است و نورافروزی         نه جای ظلمت و کینه توزی "

 

در هر حال، صِرف آنکه این افراد، در حال طی کردن دوران گذار از تاریکی به روشنائی هستند، باعث نمی شود که از حسابرسی معاف شوند و از نظر حقوقی ممکن است این امر، حتی به جهان دیگر نیز کشیده شود و مسائل آنجا مطرح شوند.

 

زیرنویس

 [1]هر موجودی که از عدم پا به عرصه وجود بنهد، دارای حقوق ویژه خود می شود. استاد الهی (نقل به مضمون)

 

با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش


فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

بزودی

فایل صوتی برای نابینایان

بزودی

Our playlists on YouTube Your suggestions and questions
Share by: