فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله
سیاسی، تاریخی و اجتماعی
تاریخ انتشار این مقاله: سی و یکم ژانویه ۲۰۲۳ میلادی
تآثیرات چشمگیر زرتشتیان ایرانی در هندوستان
در قرن هفتم میلادی، دقیقن از ۶۳۳ تا ۶۵۱ میلادی سه خلیفه اسلام، ابوبکر، عمر و عثمان در حملاتی پی در پی، یزدگرد سوم را از پای درآورده و ایران را اشغال نمودند. در پی گستراندن سختگیرانه دین اسلام در ایران، با کوچ بسیاری از زرتشتیان به منطقه کجرات هند و عمدتن به شهر بمبئی(مومبای)، دین زرتشت که گرچه یک دین ایرانی، اما جهانی بود ، از نظر تعداد پیروان، رو به افول نهاد.
در منابع مختلف، تعداد زرتشتیان جهان را متفاوت بیان کرده اند، مراکز زرتشتی در هندوستان پیروان این دین را در هشت سال پیش ۱۵۰ هزار نفر اعلام نمودند که با احتساب رشد حلزونی پیروان این دین، می توان احتمال داد که هم اکنون در هندوستان چیزی کمتر از ۱۷۰ تا ۱۸۰ هزار زرتشتی که با نام پارسی[19] شناخته می شوند، زندگی می کنند. [سند ششم]
متاسفانه یافتن یک منبع معتبر که ضمنن آمار دقیقی از زرتشتیان جهان داده باشد کار آسانی نیست، اما از مجموع گزارشات می توان با احتیاط ادعا نمود که در جهان چیزی حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار زرتشتی یافت می شود که اکثریت آنها در هندوستان، به ویژه در بمبئی ساکن هستند.
گرچه زرتشتیان در هندوستان یک جامعه کوچک را تشکیل می دهند، اما تاثیرات گسترده و مثبتی را که بر سراسر هندوستان در زمینه های مختلف تجاری، علمی و هنری برجای نهاده اند بسیار چشمگیر است.
برای درک درجه همت، سخت کوشی و ایمان این زرتشتیان ایرانی، باید دانست که آنان در هنگام کوچ از ایران به هندوستان، همه راه، در خشکی و دریا، و با وجود سختی های بسیار، همواره «آتش بهرام» که به «ایرانشاه» مشهور است را روشن نگاه داشتند تا سرانجام آن را در اولین عبادتگاه خود در آتشکده نهادند.
برای رعایت اختصار و اجتناب از شاخ و برگ دادن به مسائل مربوطه، مستقیمن تنها به برخی از ایرانیان تاثیرگذار زرتشتی در هندوستان می پردازیم:س
زرتشتیان هندوستان که در آنجا با نام پارسی شناخته می شوند
Express photo by Rahul V Pisharody .اولین آتشکده زرتشتیان هندوستان در شهر حیدرآباد
در زمینه اقتصادی:
- جمشیدجی نوشروانجی تاتا متولد ۱۸۳۹ و متوفی ۱۹۰۴ ، بنیان گذار گروه صنعتی تاتا که هم اکنون در زمینه های مختلف، غول صنعتی هندوستان است. فرزندان او نیز همواره در مسند قدرت گروه صنعتی تا تا بوده اند. این تشکیلات عظیم، سهم بسیار چشمگیری در اقتصاد و پیشرفت صنعتی در هندوستان داشته است. ضمنن هتل «تاج محل» روبروی دروازه هند در شهر بمبئی(مومبای) نیز به ایشان تعلق دارد. لازم است بدانید این هتل یکی از مجلل ترین و گران ترین هتل های جهان است.
در زمینه سیاست:
- دادابهی ناوروجی [20] یک رهبر سیاسی، محقق و نویسند بود و در دوره های دوم، نهم و بیست و دوم، رئیس کنگره ملی هند بود.
- اسمرتی ایرانی همسر زوبین مهتا، وزیر توسعه در دولت نارندرا مودی بود.
- فیروز قندی، شوهر ایندیرا گاندی (قندی)، سومین نخست وزیر هندوستان و دختر جواهر لعل نهرو، یک ایرانی پارسی بود.
- راجیو گاندی (قندی) که به مدت پنج سال بعد از ترور مادرش، ایندیرا، به نخست وزیری هندوستان رسید، نیمه پارسی بود.
در زمینه امور نظامی:
سام هرموزجی[21] یک مارشال مشهور ارتش هندوستان بود.
در زمینه هنر:
سیامک داور[22] کسی بود که چهره و مفهوم رقص در بالی وود[23] را تغییر داد.
زوبین مهتا یکی از بزرگترین رهبران ارکستر فیلارمونیک جهان است. وی برای مدت سیزده سال رهبری اکستر فیلارمونیک نیویورک را برعهده داشت.
بومن ایرانی[24] یکی از چهرهای بسیار سرشناس در بالی وود.
فردی مرکوری [25] خواننده مشهور جهانی با نام اصلی فرخ بالسارا [26]
ضمنن افراد زیادی در سینمای هند دارای اصلیت ایرانی می باشند. طبق یک نظریه غیر قابل راستی آزمائی، اکثر کسانی که پوستشان روشن است و از زیبائی نسبی برخوردار هستند، اصالتن ایرانی می باشند. ضمن آنکه افراد دیگری که در ایران متولد شده اند نیز هم اکنون در سینمای هندوستان، بالی وود، مشغول می باشند.
در زمینه علمی:
هومی بهابها [27] پدر برنامه اتمی هندوستان.
در زمینه حقوق بشر:
سولی سورابچی[28] یک مدافع آزادی و گسترش حقوق بشر مشهور در هندوستان.
آنچه فوقن بطور کاملن مختصر در ارتباط با اثرگذاری زرتشتیان ایرانی تبار در شبه قاره هندوستان گفته شد را با نظر گاندی در مورد این شهروندان به اتمام می رسانیم:
مهاتما گاندی[29] در مورد پارسی های هندوستان گفته است:
" پارسیان (هند) گرچه کم تعداد هستند، اما سهم آنها در همکاری و فعالیت، خارج از حد مقایسه (با دیگران) است." [سند هفتم]
فعالیتهای سلسله اسماعیلیه در هندوستان
مقدمتن باید دانست که در این مقاله مختصر که در دو بخش در سایت پژوهشکده انتشار می یابد، هدف، بررسی فرقه اسماعیلیه و زندگی آقاخان ها که رهبران این آئین هستند نیست، بلکه هدف، روشن ساختن این امر مهم است که ایرانیان در درازای تاریخ، تاثیرات چشمگیری در هندوستان برجای نهاده اند و دیگر آنکه، فرهنگ باستانی ایرانی چنان در فرهنگ عمومی هند موثر واقع شده است که اگر بخواهیم آن را از فرهنگ غالب کنونی در هندوستان جدا کنیم، حجم چندانی از آن باقی نخواهد ماند. از اینرو در اینجا فقط به اثرات چشمگیری می پردازیم که آقاخان ها در شبه جزیره هندوستان برجای نهاده اند.
جریان از آنجا آغاز شد که پس از درگذشت جعفر صادق در سال ۷۶۵میلادی، ششمین رهبر و از امامان بنام شیعه که فردی دانشمند نیز بوده است، اختلاف نظر در مورد آنکه امام هفتم چه کسی باید باشد بوجود آمد. بطور کاملن مختصر، اکثریت شیعیان، موسی کاظم را رهبر مذهبی و عده ای نیز اسماعیل فرزند ارشد جعفر را امام دانسته به او اقتدا نمودند.
البته مسئله کمی پیچیده تر از این مقدار است که ما از آنالیز آن خودداری می کنیم.
بعدها خود اسماعیلیان به چند شاخه تقسیم شدند که بزرگترین آنها، فرقه اسماعیلیه نزاری[30] است و آقاخان ها از همین شاخه از مذهب شیعه می باشند و به آنها امام گفته می شود. آقاخان ها در سراسر جهان دارای ۳۵ نمایندگی دیپلماتیک در سی و پنج کشور می باشند و گفته می شود با آنها به عنوان یک دولت که دارای سرزمین نمی باشد رفتار می شود. در حال حاضر آقاخان چهارم در قید حیات است.
در اینجا بیان یک نکته از اهمیت خاصی برخوردار است و آن اینکه، لقب آقاخان را برای اولین بار فتحعلی شاه قاجار به آقاخان اول اعطا نمود که تا به امروز نیز مورد استفاده است. برای آنکه کمی با این افراد آشنا شویم به بررسی مختصر زندگی آنها می پردازیم.
آقاخان اول:
حسن علی شاه، چهل و ششمین امام و اولین آقاخان است که در سال ۱۸۰۰میلادی در کهک قم بدنیا آمد. در تاریخ تولد او در منابع انگلیسی و آلمانی چهار سال اختلاف نظر است. در هر حال او حاکم کرمان بود و بنابر دلایلی که از ذکر آن خودداری می شود، سرانجام در تاریخ ۱۸۴۶ به بمبئی نقل مکان نمود و در دوران اقامت خود در هندوستان، روابط خوبی با دولت انگلستان ایجاد نمود، بطوری که شاهزاده ادوارد هفتم[31] هنگام دیدار از هندوستان، با آقاخان اول ملاقات نمود و پس از آن، دولت انگلستان از او به عنوان رهبر معنوی یک جامعه اسلامی نام برد و مورد حمایت قرار داد.
بنابراین تا اینجا متوجه شدیم که آقا خان ها در چه زمانی در هندوستان مستقر شدند.
آقاخان دوم:
او در سال ۱۸۳۰ میلادی در محلات ایران بدنیا آمد و در ۱۸۸۵ در شهر پونا درهندوستان دیده از جهان فروبست. وی نیز عضوی از سلسله قاجار و چهل و هفتمین امام اسماعیلیه نزاری محسوب می شد، زیرا مادرش دختر فتحعلی شاه قاجار و همسر سومش، شمس الملوک، خواهرزاده محمد علی شاه و نوه فتح علی شاه قاجار بود. او نیز مانند پدرش رابطه خوبی را با بریتانیایی ها داشت.
آنچه مورد نظر ما در ارتباط با اثرگذاری تاریخی آقاخان ها در هندوستان است، بدون در نظر گرفتن علایق و یا وابستگی های سیاسی و مذهبی آنهاست. برای مثال این امر مهم مورد نظر است که آقاخان دوم از سال ۱۸۸۰ تا ۱۸۸۵ در "شورای قانونگذاری" (شورای قانونگذاری امپریال) ریاست جمهوری بمبئی که تحت نظر فرماندار وقت، جیمز فرگوسن[32] اداره می شد، دارای یک کرسی بود. و یا این مطلب که وی در سال ۱۸۷۴ میلادی عضوی از کمیسیون حل اختلافات مابین مسلمانان و هندوان بود و بسیاری از نیکوکاری هایی که در تاریخ هندوستان باقی مانده را نیز به او نسبت می دهند.
از بررسی تاریخ مربوط به صوفیان ایرانی و آنچه در مورد آقا خان ها ثبت است چنین برمی آید که آقاخان اول و دوم هر دو با سلسله درویشی نعمت الهی رابطه نزدیکی داشته اند.
در هر حال ثروت زیادی که آقاخان ها در اختیار داشتند، با بکار انداختن آن در مناطقی در هندوستان و بعدها در سراسر جهان، در اقتصاد منطقه ای نیز، نقش تعیین کننده ای را ایجاد نموده اند.
آقا خان سوم:
با بررسی آنچه از زمان آقا خان سوم برجای مانده، به نظر می آید اثرگذاری وی در هندوستان به ویژه در شهرهای بمبئی(مومبای) و پونا بیش از پدر و پدربزرگ و یا حتی پسر خود، آقا خان چهارم باشد.
او سال ۱۸۷۷ میلادی در کراچی که در آن زمان بخشی از هندوستان بود بدنیا آمد و در سال ۱۹۵۹ در اسوان[33] مصر به خاک سپرده شد.
آقاخان در سال ۱۸۹۷ از ملکه ویکتوریا نشان شوالیه فرمانده امپراتوری در هند(KCIE) را دریافت داشت و در سال ۱۹۰۲ به درجه شوالیه اعظم امپراتوری در هند(GCIE) ارتقاء یافت. وی همچنین در سال ۱۹۱۲ بوسیله جرج پنجم[34] به درجه شوالیه اعظم فرمانده گروه ستاره هندوستان (GCSI) نائل شد.
آقاخان سوم در سال ۱۹۰۶ ، عضو مؤسس و اولین پرزیدنت لیگ مسلمانان سراسر هند بود. حزب سیاسی که برای ایجاد یک ملت مستقل مسلمان در مناطق شمال غربی هند، تحت سلطنت استعمار انگلیس عمل می کرد و در سال ۱۹۴۷ به تأسیس کشور پاکستان انجامید.
این امر در عمل بدان مفهوم است که آقاخان سوم مأمور بریتانیا برای تجزیه هندوستان بوده است. اما همانطور که فوقن نیز بدان اشاره شد، هدف در این مقاله فقط نشان دادن تأثیرات ایرانیان در آن منطقه از جهان است، بدون آنکه به قضاوت در آن باره بنشینیم، زیرا لازمه بررسی امر ایجاد یک اتحادیه بزرگ مسلمان در هندوستان برای ایجاد کشور پاکستان، ورود به مقوله هایی خواهد بود که از متافیزیک نیز سر در خواهد آورد و یقینن چنین تحقیقی نه یک مقاله بلکه یک کتاب کامل خواهد بود.
گفته می شود آقاخان سوم در اصلاح قانون اساسی هندوستان نیز نقش بزرگی را عهده دار بوده است.
گذشته از آنچه گفته شد، یکی از جاذبه های گردشگری که جزو آثار ملی هندوستان نیز می باشد، کاخ آقاخان در شهر پونا است. این کاخ در ارتباط نزدیک با جنبش آزادی هندوستان از استثمار بریتانیا قرار دارد و در زمانی به عنوان زندان یا محل نگهداری ماهاتما گاندی[35] ، همسر او کاستوربا گاندی[36] منشی او ماهادو دسای[37] و یک خانم اکتیویست هندی به نام ساروجینی نایدو[38] مورد استفاده بوده است. البته این امر که این افراد در آنجا زندانی بوده اند چندان به واقعیت نزدیک نیست ولی شاید مجبور بوده اند از محوطه قصر و باغهای اطراف آن خارج نشوند.
یکی از جاذبه های گردشگری این تشکیلات، ایجاد محل های یادبود مجزا از یکدیگر برای نگهداری خاکستر مهاتما گاندی و همسرش کاستوربا گاندی در محوطه باغ می باشد و جاذبه دیگر، مجسمه های این افراد در فضای داخلی قصر است. ضمنن در آنجا اسناد و نامه های دست نوشته زیادی که حاکی از وضعیت آن دوران ماهاتما گاندی است در دسترس می باشد.
این کاخ با مساحت کل نوزده هکتار (۷۷۰۰۰ متر مربع) خود که ۷ هکتار (۲۸۰۰۰ متر مربع) آن ساختمان اصلی می باشد، در سال ۱۹۶۹، توسط آقاخان چهارم به عنوان نشانه احترام به گاندی و فعالیتهای وی در جهت آزادی هندوستان، به مردم هند اهدا شد و هم اکنون دفتر مرکزی انجمن ملی یادبود گاندی است. این بنای یاد بود سالانه ده ها هزار توریست را از داخل و خارج از هندوستان بخود جذب می کند.
خاکستر گاندی و همسرش در این دو بنای یادبود نگهداری می شوند
مجسمه های گاندی و همسرش در محوطه داخل کاخ
کاخ آقاخان سوم که اینک به عنوان دفتر مرکزی انجمن ملی یادبود گاندی بکار می رود
کاخ آقا خان سوم که توسط پسرش به مردم هندوستان هدیه داده شد
در اینجا از بررسی فعالیتهای آقاخان چهارم که هم اکنون در قید حیات است خودداری می شود و فقط به ذکر این مطلب بسنده می شود که وی هم اکنون بیش از ۲۰۰ آژانس در زمینه های مختلف با حدود ۸۰۰۰۰ کارمند را اداره می کند. او همچنین معاون رئیس انجمن سلطنتی کشورهای مشترک المنافع است. [سند هشتم]
در اینکه آقاخان ها در طول تاریخ به بریتانیا وابسته بوده و هستند شکی نیست، با این حال باید اذعان داشت آنها با اقدامات و فعالیتهای خود، در اذهان مردم هندوستان، ایرانیان را به عنوان افراد بسیار تأثیرگذار و لایق در تاریخ و فرهنگ هند تثبیت نمودند.
من شخصن مدتی را در همین شهر پونا اقامت داشته ام و رفتار بسیار دوستانه مردم بومی را نه تنها در بمبئی و پونا بلکه در سراسر هندوستان نسبت به ایرانیان بیاد دارم. در کل، هندی ها مردم مهمان نوازی هستند، اما رفتارشان با ایرانیان در حدی دوستانه بوده و هست که انسان را بشدت تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از دوستان پارسی(زرتشتیان هندوستان) تعریف می کرد که اگر یک ایرانی برای مثال از چراغ قرمز بگذرد و پلیس او را متوقف کند، به محض آنکه بفهمد او یک ایرانی است، از جریمه کردن او خودداری می کند. در میان افراد تحصیل کرده هندی، این دوستی همراه با احترام است، احترامی که به همت ایرانیان سخت کوش از اعماق تاریخ تا به امروز و توسط زنان بزرگی چون نورجهان، ممتاز محل و ادیبان، شاعران، معماران و سیاست مداران ایرانی و ایرانی تبار ایجاد شده است. این ارتباط چنان فرهنگ و تاریخ ایرانیان و هندوان را درهم آمیخته است که جدا کردن آن دو از هم غیرممکن است.
حرف آخر: لزوم تقویت ناسیونالیزم غیر بناپارتی
ایده اصلی از به انجام رساندن این تحقیقات آن است که، تقویت یک ناسیونالیزم متعادل را من برای کشور ایران بخصوص در این اینتروال از زمان که وضعیت بسیار پیچیده، خطرناک و حساسی بر آن حاکم است، نه تنها لازم، بلکه ضروری می دانم، زیرا ملی گرائی متعادل، در هر زمینه ای که فعال باشد، مانند ماده ای چسبنده عمل می کند که اقوام ایرانی را با یکدیگر متحد نگاه می دارد. شما اگر به شاهنامه خوان ها و نقال ها میدان بدهید تا برای مثال از رستم و شاهکارهای او سخن بگویند، این امر در جهت اتحاد ملی خواهد بود زیرا، چه آن جریانات، افسانه باشند و یا جزئی از تاریخ غیرمدون، در هر حال چیزی که مسلم است آن است که رستم نه اهل تهران بلکه سیستانی- بلوچستانی بوده است و تکرار و تاکید بر این امر، آن سیستانی و بلوچستانی را به محدوده جغرافیایی آن کشور امیدوار می کند، زیرا خود را بخشی از فرهنگ همه آن گستره می بیند. اگرچه ملی گرایی و هویت طلبی ملی دامنه بسیار وسیع تری نیز دارد.
از طرف دیگر، صحبت از یک پرچم، یک کشور و یک زبان مشترک که همه اقوام را به یکدیگر متصل می کند نیز برای یکپارچگی آن سرزمین مفید است. ضمن آنکه در آینده ای نزدیک که حکومتی مبتنی بر دمکراسی سکولار خواهیم داشت، برای مناطق و مردمانی که ضربه بیشتری خورده اند تمهیداتی برای جبران آن در نظر گرفته خواهد شد تا همه مردم ایران فارق از نوع قومیت، از آن راضی باشند. در آن صورت نقشه های شوم آن چند نفری که اینجا و آنجا در فکر تجزیه بخشهایی از آن کشور هستند، کاری که در طول تاریخ بدان مبادرت ورزیده اند، خنثی خواهد شد.
یک توصیه به گربه های ملوس بی حیایی که تصور کرده اند بیشه از شیران خالیست و از اینرو دُم علم کرده و برای گوشت داخل دیزی که در آن را باز می پندارند کمین کرده اند:
" بهتر است بجای تفکرات خام، به استقرار دمکراسی و آبادی ایران بیاندیشید."
مسلمن در یک ملی گرائی متعادل که بر اعلامیه حقوق بشر استوار است، هیچ تفکر، عقیده، دین، مذهب و آئینی چه خداباورانه و چه آتئیسمی رد و طرد نمی شود و این در حالی است که ملی گرایان، فرصت خواهند یافت تا ریشه های تاریخی خود را بازیافته بهتر بشناسند.
بازنگری و شناخت توانائی و دستاوردهای شگرف پیشینیان ما، در محدوده ایران و همچنین در خارج از آن، حداقل به ما این درس را خواهد داد که اگر پیشینیان ما توانستند، پس ما هم می توانیم. این نگرش در اولین قدم، ما را از افسردگی و خود کم بینی که بیش از چهل سال است بدان گرفتارمان نموده اند رها خواهد نمود.
به موازات این بازنگری در تاریخ خودمان، بررسی تاریخ مبارزات آزادی خواهانه کشورهای دیگر که بر روی پای خود ایستادند نیز قسمت دوم پازل خودسازی اجتماعی و سیاسی را برای ما امکان پذیر می کند، مبنی بر اینکه:
" تو خودت می توانی، چون توانمند هستی و نیازی به خارجیان نیست. آنها خود خواهند آمد."
این امر را ما برای مثال در بررسی انقلاب آمریکا بر علیه خودکامگی و استثمار بریتانیا که به یک جنگ بزرگ تبدیل شد و سرانجام به استقلال آمریکا انجامید شاهد هستیم. در این انقلاب، آمریکائی ها منتظر پشتیبانی خارجیان نماندند و تنها به اتکای خودشان از جای برخاستند. تنها بعد از آن بود که برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه نیز از آنها حمایت نمودند.
مورد دیگری که می توان بدان اشاره نمود، گروه مقاومت جوانان لهستانی است که بعد از آنکه چرچیل در هنگامه اشغال لهستان توسط نازی ها، پشت آنها را خالی کرد، خود دست بکار شدند و با دادن اسیران و کشته های بسیار زیاد که اکثر آنها دانش آموز و دانشجو بودند، ضربات مهلکی به نازی ها در خاک لهستان وارد آوردند.
این نوع نگرش دو سویه به تاریخ، می تواند بخش دوم پازل را کامل کند:
" پیشینیان تو نشان داده اند که زنان و مردان بزرگ و کوشا و شجاعی بوده اند و از مرگ هراسی نداشته اند، بنابراین تو نیز قادر خواهی بود تاریخ را ورق بزنی. به خودت باورمند و متکی باش. خارجی ها خواهند آمد."
باورمند بودن به یک معنویت کامل که بطور منطقی و بدون آویختن به خرافه، قادر باشد به ما این نگرش عمیق را آموزش بدهد که بعد از مرگ بیولوژیک چه رخ خواهد داد، در اولین قدم به این بینش خواهد انجامید که مرگ حقیقی وجود ندارد. این آگاهی، ترس و هراس ما را از مردن از بین خواهد برد و یا در اولین قدم تقلیل خواهد داد. در اینجا قسمت آخر پازل دست یابی به آزادی، کامل می شود.
اگرچه تصور آنکه با سقوط استبداد دینی، در ابتدای به ساکن یک دمکراسی تمام عیار متکی به سکولاریزم شکل خواهد گرفت نیزیک فکر خام است که تجزیه و تحلیل آن در این مختصر نمی گنجد. در اینجا فقط به عنوان یک مثال می توان به آلمان دمکراتیک بعد از نازی ها اشاره نمود که تا مدتها با گروه تروریستی RAF یا «فراکسیون ارتش سرخ» درگیر بود تا آنکه به تدریج با ایجاد تغییراتی در قوانین مربوطه، توانستند عوامل این گروه تروریستی چپ گرا را دستگیر کنند.
ضمنن باید دانست این جمله که «نظریه توطئه گری بریتانیا، یک فکر مضحک دائی جان ناپلئونی می باشد» را خود دستگاهای تبلیغاتی-امنیتی بریتانیا در ذهن ما ایرانیان جا انداخته اند. همانطور که فوقن بدان اشاره نمودم، من معتقدم نادر شاه افشار با برنامه ریزی سطح به سطح کمپانی هند شرقی بریتانیا کشته شد. زیرا بریتانیا در گذشته و حال، هرگز یک حکومت قوی ملی گرا را در هیچ کجای جهان بر نتافته و نمی تابد. در این ارتباط، تجزیه کشورها، یکی از ابزارهای این استثمارگر پیر است.
پایان قسمت دوم
زیرنویس ها
[19] Parsi
[20] Dadabhai Naoroji
[21] Sam Hormusji Framji Jamshedji Manekshaw
[22] Shiamak Davar
[23] Bollywood
[24] Boman Irani
[25] Freddie Mercury
[26] Farrokh Bulsara
[27] Homi Bhabha
[28] Soli Sorabjee
[29] Mohandas Karamchand Gandhi
[30] نزار (نام کامل: أبومنصور نزار بن معاذ المصطفی لدین الله) شاهزاده فاطمی و بزرگترین پسر امام هشتم اسماعیلیان و امام اطهار فاطمی، المستنصر بود.
[31] آلبرت ادوارد یا ادوارد هفتم از ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۰ پادشاه بریتانیا بود
[32] James Fergusson
[33] Assuan
[34] George Frederick Ernest Albert پادشاه بریتانیا از سال ۱۹۱۰ تا سال ۱۹۳۶
[35] Mahatma Gandhi
[36] Kasturba
[37] Mahadev Desai
[38] Sarojini Naidu
اسناد
[سند ششم ] Eleonore Chowdhury-Haberl: Zarathustras Erben
[ سند هفتم ] https://www.youtube.com/watch?v=U-hT10XKZbA و https://www.youtube.com/watch?v=gr5AtRrWmJo
[ سند هشتم ] Governance Royal Commonwealth Society
منابع مفید در همین ارتباط
https://www.youtube.com/watch?v=ZSgHSFBBzuA
https://namnak.com/iranian-actors-in-bollywood.p84071
https://parsikhabar.net/india/the-pompous-legacy-of-the-persian-language-in-india/24787
https://www.todaytranslations.com/about/language-history/farsi-language-history/
https://www.bing.com/search?form=MOZLBR&pc=MOZI&q=%D8%BA%D8%B2%D9%86%D9%88%DB%8C
%D8%A7%D9%86+%D9%87%D9%86%D8%AF+%D9%88+%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86+%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C
https://iranianuk.com/20160629110504016/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%84-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%88%D8%AF-%D9%87%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1
تحقیق و پژوهش : فرامرز تابش
کد مقاله در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:
kt,b jhvdod hdvhkdhk nv afi rhvi ikn,sjhk_rslj n,l
فایل صوتی-تصویری در یوتیوب
بزودی