فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله
سوالات دریافتی در مورد جهانبینی سیرکمال
بر روی تصویر مربوطه کلیک کنید
جهانبینی سیرکمال و حقوق بشر
فرق فرقه مذهبی با یک جهانبینی
آیا دانشگاه سیرکمال یک طریقت است؟
نمونه ای از طنبورنوازی استاد الهی
جهانبینی سیرکمال، کامل و نهائی
باد تغییر
سیرکمال در برزخ و...س
آیا شما گروه عرفانی اهل حق هستید؟
آیا شما تبلیغ دین جدیدی را می کنید؟
آنچه استاد گفته اند مولوی قبلن گفته است
چرا معتقدید مظهریت دیگری نخواهد آمد
آیا نظرات استاد علمی اثبات شده اند؟
برای مطالعه همه سوالات و پاسخهای مربوطه کلیک کنید. س
تاریخ پاسخ به سوال و انتشار آن در بخش پاسخ به سئوالات در سایت پژوهشکده: ۰۵/۰۸/۲۰۲۳
سوال
با درود فراوان خدمت شما
دیشب در یک برنامه تلویزیونی، یک دوست بهائی ادیان را تشریح می کرد، گذشته از آنکه دین و مذهب و زکت و مذاهب مرده را مخلوط کرده بود و گمان می رود تفاوت آنها را نمی دانست. همه را تخطئه نمود تا به بهائیت رسید و شروع کرد در مورد آن به تعریف تبلیغاتی . اول آنکه این فرقه را یک دین نامید و دوم آنکه عدم وجود روحانیت در آن زکت را به عنوان یک حُسن تلقی نمود. حُسنی که به گفته او فقط مختص بهائیت است.
یک مطلب شگفت آور دیگر آنکه تا همین سال گذشته در ویکی پدیای انگلیسی و فارسی که من خودم مطالعه نمودم بهائیت را یک زکت نامیده بود اما همین امروز که مجددا نگاه کردم متوجه شدم مطالب را تغییر داده اند و آن را دین نامیده اند. در حالی که هنوز در این شبکه ها، بهائیانی که برنامه می گذارند باور خود را آئین بهائی می نامند.
آیا بهائیت یک دین است، اگر جواب مثبت است، چگونه می شود که به تأیید کسروی خود جناب بهاالله نماز می خوانده و با روحانیون شیعه رفت و آمد داشته و در مراسم مذهبی اسلامی شرکت داشته است، ولی یک دین جدید آورده باشد. با تشکر
پاسخ
با درود
اینکه در چه برنامه ای چه کسی چه چیزی گفته است از اهمیت چندانی برخوردار نیست، زیرا هر کس اجازه دارد از دین و آئین خود دفاع کند و یا حتی برای آن تبلیغ کند. دوم آنکه انتقاد از عقاید دینی و غیردینی در جریان یک بحث علمی بدون تنش، یک کار علمی قلمداد می شود، اما توهین و ناسزا گوئی و تهمت زدن، قبل از هر چیز نشان دهنده آن است که یا آن شخص، بسیار فرقه گرا می باشد و نتیجتن تحت شعاع میدان مغناطیسی
دگماتیسم فکری قرار دارد و یا با فحاشی به پیامبران و بزرگان ادیان و جریانات عقیدتی می خواهد به عنوان یک
آتئیست که در این دوره مد روز است، وارد جریان مدیای فارسی شود و به قول معروف سری مابین سرها دربیاورد.
در این میان یک عده افراد عامی که از
خشکه گرائی و جنایاتی که به اسم
دین در جریان است، به حق و بدرستی رنجیده خاطر هستند نیز به گرد این افراد جمع می شوند.
" ما در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان بر طبق آموزش های استاد الهی، هیچ دین، مذهب و فرقه ای، چه ریشه دار و چه ساخته بشر و چه افکار خداناباورانه را تخطئه نمی کنیم و معتقد هستیم هر چیز در جای خود صحیح است . استاد الهی حتی بت پرستان را هم شماتت نمی کنند."
در مورد بهائیت توضیح کلی و مختصر من چنین است:
از دین اسلام چندین مذهب بوجود آمد که یکی از آنها شیعه بود. از مذهب شیعه تعدادی فرقه ایجاد شد که بابی گری (بابیه) یکی از آنها بود و از بابی گری آئین بهائی بوجود آمد. باب با نام اصلی سید علی محمد شیرازی معتقد بود که ایشان دری (باب) مابین امام دوازدهم شیعه که می گویند غایب است و مردم هستند. جناب بهالله نیز خود را منتخب ایشان می دانست.
بطور خلاصه از نظر
فلسفی و
علمی، از یک فرقه که خود از یک مذهب و آن مذهب از یک دین رسمی منشعب شده است، به حکم منطق، مجددن یک دین بوجود نمی آید. نهایتن یک چنین فرقه ای می تواند مراحل بالاتر یک دین را نمایندگی کند. برای مثال سلسله های طریقتی، مانند گنابادی ها و یا حقیقتی مانند
اهل حق ها که این آخری بالاترین سطح
عرفان است. و یا دانشگاه سیرکمال
استاد الهی که از درون اهل حق استخراج شد و با ارائه همه آنچه لازم بود به تدریج به یک جهانبینی کامل تبدیل شد.
این امر که شما از آن دوست محترم بهائی آورده اید، مبنی بر اینکه بهائیت دارای افراد مرجع روحانی نیست، دلیلش بسیار ساده است، چون بهائیت یک دین یا یک مذهب نیست. از اینرو از مبدأ، افرادی به این منظور برای آن در نظر گرفته نشده است. این یک وضعیت عمومی برای همه فرقه های عقیدتی، برای مثال ساینتولوژیست هاست. از آن گذشته، آن افرادی که ایشان و یا دیگران، آنها را روحانی می نامند نیز کاملن جسمانی هستند و اطلاق لفظ روحانی که به مفهوم سر و کار داشتن با
روح است بر این افراد، یک اشتباه فاحش است. کار اصلی این افراد در مذهب شیعه در بهترین حالت سر و سامان دادن به مسائل شرعی مریدان است و بس.
گذشته از آنچه مختصرن توضیح داده شد، حتی اگر به احترام دوستان بهائی بپذیریم که بهائیت یک دین است باز هم در اصل مطلب مربوط به ادیان تفاوتی نمی کند زیرا همانطور که بارها توضیح داده ام، دوران ادیان بسر آمده است و همگی در زمان خود، حتی با در نظر گرفتن همه خطاها، کاستی ها ، خشونت ها و بعضن جنایات، مأموریت خود را به اتمام رسانده اند و اینک زمان دیگریست با مختصات متفاوت. اینک عصر هوش مصنوعی می باشد و اعتقاد مردم به مدیا بیش از ادیان است و
آتئیسم و توهین به ادیان و مذاهب مد روز است.
در این ارتباط، دو هزار و بیست و سه سال است که مبلغان مسیحی و بیش از هزار و چهارصد سال است که مسلمانان، همان حرفهای یکسان را تبلیغ می کنند بدون آنکه وضعیت تفکرات جدید کنونی انسانها را در نظر بگیرند.
بر اساس آنچه مختصرن گفته شد، در این دوره فقط یک
جهانبینی کامل است که می تواند همه انواع ایسم ها و عقاید گاه متضاد بشری را در زیر یک چتر مستحکم اسکان دهد. جهانبینی که به سلاح علم و منطق مجهز است و ضمنن قادر است
ایجاد موجودات را توضیح دهد و شاهکاری به نام
انسان را نه بر اساس عقیده اش، هرچه که باشد، بلکه به عنوان موجودی پیچیده که قادر به تفکر و اندیشیدن و محاسبه می باشد و ضمنن زمین خانه او نیست، در نظر بگیرد و آنالیز کند. جهانبینی که قادر است با یک نگرش توسعه یافته از میان قرنها اندیشه علمی و فلسفی، اینک به سادگی، مقوله دین،
فلسفه و
علم را یکپارچه کند. این همان هدفی است که رنه دکارت در نظر داشت به انجام برساند ولی به علت کمبود اطلاعات و عدم دیدگاهی جهانی و البته نداشتن ریشه در مبدأ اصلی خلقت، بدان دست نیافت. تا این دوره که سرانجام انتظار افراد بزرگی که قرنها در این راه زحمت کشیده بودند به سر آمد و این جهانبینی متولد شد.
یکی از بزرگترین نقاط قوت این جهانبینی نوین و کامل، آن است که هیچ عقیده ای را چه دینی و چه غیر دینی رد نمی کند و همه را یکسان پوشش می دهد، چون قرار است انسان را در یک مفهوم کلی، در یک
نظم نوین با قوانینی نوین، پوشش دهد.
این رشته سر دراز دارد و بحث مفصل تر به چندین جلد کتاب خواهد انجامید و ما کارهای مفیدتری برای انجام دادن در پیش داریم.
با آرزوی موفقیت
فرامرز تابش
فایل صوتی-تصویری در یوتیوب
بزودی