فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله
فایل صوتی مقاله برای نابینایان در انتهای مقاله
تاریخ انتشار این مقاله: اول ژانویه ۲۰۲۴ میلادی
تحریف تاریخ باستانی ایرانزمین
تحریف تاریخ باستانی ایرانزمین
نخبه کیست؟
خرافه، مفهومی غیرقابل تفسیر
ترنس لوکیشن کروموزومی و ایجاد اولین انسان در زمین. به مناسبت ۱۲۸ مین تولد استاد الهی
خواهران ارزشی- برادران کارامازوف
از بخش آلمانی پژوهشکده
مارکس و مارکسیسم زیر ذره بین
نمونه ای از طنبورنوازی استاد الهی
جهانبینی سیرکمال، کامل و نهائی
فراماسونری- قسمت اول
آنالیز یک اشتباه علمی
آتئیسم، آنالیز و ریشه یابی
نفوذ تاریخی ایرانیان در شبه قاره هند
باله
ناسیونالیسم مانعی در مقابل تجزیه طلبی
جهش کوانتمی روح
جنایات خمرهای سرخ
قدرت و اختیارات پادشاه یا ملکه در بریتانیا
اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایمهای جدید
بازنگری در دمکراسی کنونی
ملی گرایی متعادل ایرانی- خط سوم در جایگاه سیاسی جهان
روان شناسی نوزادان
اصل عدم تساوی کل با اجزاء
سیری در معرفت الروح
۲ - اسلامگرایی رادیکال
مقدمتن باید در نظر گرفت که صِرف اعتقاد به این یا آن دین، به خودی خود هیچ اشکالی ندارد، بلکه مشکل از آنجا آغاز می شود که پیروان آن ادیان، در بحث کنونی ما، برخی مسلمانان، راه افراط را پیش می گیرند.
واقعیت آن است که در روند یک سری تحقیقات بی طرفانه، ریشه اشکالات اصلی را می توان در همان قرن اول بعد از ایجاد اسلام و جمع آوری تدریجی قرآن جست، زیرا درهر حال یکی از ریفرنس های اصلی تشکیل دهنده فقه اسلامی در هر دو بعد شیعه و سنی، قرآن می باشد.
در این ارتباط در یک گشت و گذار در قرآن، شما به آیه هایی از برخی سوره ها برمی خورید که نسبت دادن آن به یک خدای کامل، بی نقص و پرمحبت، غیرممکن است. این در حالی است که همان سوره ها مانند همه سوره های دیگر قرآن، با نام خدای بخشنده و مهربان آغاز می شود. برای مثال آیه های چهارم از سوره محمد و سی و سه از سوره مائده و یا همه آیه هایی که از آنها قوانین قصاص اسلامی، از جمله سنگسار استخراج شده است.
گذشته از آنکه یقینن مطالبی به قرآن اضافه شده است، باید دانست که مقامات شامخ معنوی معتقدند که نام زرتشت و ایرانیان در قرآن بوده است، اما اعراب به علت دشمنی با ایرانیان آنها را از قرآن حذف کرده اند.
این امر را در جایی دیگر آنالیز خواهیم نمود. برای این مقاله همین مقدار کافی است، زیرا بحث ما چیز دیگریست.
در دوران جدید، تبلور جریان رادیکالیزم اسلامی از آنجا آغاز شد که بعد از ایجاد فقه اسلامی، حال با در دست بودن این احکام که تا به این دوره رفته رفته به خرافات و احادیث غیر واقعی نیز آغشته شده بود، حتی در کشورهای اسلامی به ظاهر نسبتن آزاد، اجازه داده شد، تا بر اساس همان احکام، مرد مسلمان، حاکم و صاحب بی چون و چرای خانواده خود باشد و در این ارتباط، زن به درجه ای پایین تر از مرد سقوط نمود. سیستم عامل تحریک در این تفکر، معممین و مفتی های درجه دوم و سوم هر دو قطب بزرگ اسلام، یعنی سنی و شیعه بودند. این افرادِ صاحب منبر و حاکم مساجد، در یک رقابت برای تثبیت خود به عنوان یک متشرع معتقد به اسلام و در برتری جویی بر رقبا، کار را بجایی رسانند که به هر طریق که مایل بودند به تفسیر قرآن و احکام فقیهان ماقبل پرداخته و مریدان را که از طبقه کم و یا بی سواد، و در عین حال تحریک پذیر و احساساتی تشکیل می شدند، به طمع بهشت با لذایذ مادی و شهوانی به هر سو که مایل بودند کشاندند.
جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم»[12] یک حادثه هولناک را از یک آخوندی تعریف می کند که به وسیله یکی از مریدان خود، هراز چندگاهی درخواست مشروب رایگان از یک یهودی همان محل را داشته است، تا روزی آن یهودی که بسیار تنگ دست نیز بوده، از دادن مشروب مجانی به او امتناع می ورزد و آن آخوند در یک عمل تنفربرانگیز تلافی جویانه، در بالای منبر بر یهودیان می تازد و از قرآن و پیامبر و احادیث و الله، آیاتی در نکوهش و نجس بودن یهودیان می آورد و پامنبری ها را چنان تحریک می کند که به خانه یهودی بی نوا یورش برده به زن و فرزند او تجاوز نموده و خانه را به آتش می کشند. روایات زیادی از این دست وقایع به ویژه در جلد پنجم این سری کتاب های با ارزش، ثبت شده است.
در مورد آنچه گفته شد باید توجه داشت، یقینن نمی توان همه معممین و فقیهان را در این ردیف قرار داد. با این حال، احکام فقه اسلامی در برخی موارد کاملن قابل تفسیر و تأویل در جهات مختلف است و هر معممی می تواند آن را به شیوه خود درک کند و به دیگران انتقال دهد. این امریست که در ایران اتفاق افتاد و مانند موریانه پایه های مذهب شیعه را تخریب نمود.
رادیکال های اسلامی هر از گاهی در جهان، بر اساس وقایع آن دوره خاص و بواسطه همان احکام کذایی، جنایات زیادی را رقم زده اند. نسل کشی ارامنه [ریفرنس ششم] بدست ترکان جوان در زمان عثمانیان، تنها یکی از برگ های سیاه از تاریخ این دگماتیسم و افراط گرایی اسلامیست ها می باشد. از آن گذشته، هرگاه شرایط جور آمده، سنی ، شیعه و شیعه، سنی را قتل عام نموده است. یک نمونه آن در زمان ایجاد داعش در سوریه و گسترش آن در سراسر منطقه می باشد که منجر به کشته شدن صد ها هزار مسلمان از هر دو طرف شد.
در اینجا از پرداختن به جنایات جنگی دیگر ادیان خودداری می شود زیرا فعلن از بحث ما خارج است.
۳- راست افراطی
نازی : ناسیونال سوسیالیسم[13]
با بررسی عمیق تاریخ می توان دریافت که عوام فریبی و استفاده از کلمات اثرگذار در اذهان عوام، بوسیله همه گروه های سیاسی از هر جناح به وفور مورد استفاده قرار گرفته است. اما قبل از آنکه به ادامه مطلب بپردازیم، می خواهم توجه شما را به یک کلمه سیاسی جادوئی، یعنی سوسیالیسم، جلب کنم که به وسیله هر دو قطب جهان سیاست یعنی راست و چپ مدرن همواره مورد استفاده تاکتیکی بوده است. در سطور پیش، بهره وری چپ از این کلمه مظلوم را مورد بررسی قرار دادیم، در اینجا برای روشن شدن آنچه عنوان شد، مختصرن به بررسی نازیسم در آلمان می پردازیم و از آنالیز فاشیسم ایتالیا صرف نظر می کنیم زیرا این دو هیچ تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند.
نام منتخب برای حکومت هیتلر و طرفدارانش، نازی می باشد که مخفف ناسیونال سوسیالیسم است. ناسیونال به مفهوم ملی و سوسیالیسم هم در همان معنایی می باشد که چپ ها از آن استفاده می نمودند. بنابراین این نام به مفهوم:
" ملی گرایی با هدف رسیدگی و اصلاح امور اجتماعی " خواهد بود.
با تدقیق در تاریخ به نظر می رسد که نام ناسیونال سوسیالیسم از سال ۱۹۳۳ میلادی و یا حتی تا حدود ده سال قبل از آن در اروپا، به ویژه در آلمان مورد استفاده برخی گروه های سیاسی و تاریخ نگاران بوده است. اما اشکال از آنجا آغاز می شود که هیتلر برای اهداف استراتژیک خود دست به اقدامات پوپولیسمی از همان نوعی که چپ گرایان بخوبی مورد استفاده قرار می دادند می زند و این نام را برای حزب خود برمی گزیند.
ناسیونال سوسیالیست ها حتی قبل از آغاز به کار در ۱۹۳۳ ، حکومت آتی خود را رایش سوم[14] می نامیدند و اتفاقن هیتلر در اوایل کار بر این اصطلاح مسیحی که اشاره به حکومت روح القدوس بر روی زمین دارد تأکید زیادی می نمود، تا بتواند در آنچه در نظر داشت، مسیحیان را نیز با خود همراه کند.
درست ده سال قبل از تشکیل حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان، یک تاریخ نگار آلمانی به نام آرتور مولر ون دن بروک [15] در سال ۱۹۲۳ میلادی، کتابی را انتشار داد که در آن از رایش سوم به عنوان یک حکومت آلمانی تمام عیار که هزار سال حکمرانی خواهد نمود نام برده، آن را توضیح داده بود[16]. از اینرو به نظر می رسد مردان هیتلر که به صفت پوپولیسمی حاد نیز دچار بوده اند، این ایده را از ون دن بروک گرفته باشند. همه اقدامات نازی ها اعم از یهود کشی، نابودی کولی ها و آزمایشات تصحیح نژادی برای ایجاد نسلی بدون عیب و نقص فیزیکی و ذهنی، در توهم ایجاد چنین حکومتی بوده است. [سند چهارم]
خوشبختانه این تفکرات اهریمنی بیش از یک دهه به درازا نکشید و با از دست رفتن جان بیش از هشتاد میلیون انسان، موقتن به دست تاریخ سپرده شد. باید بیاد داشت که بطور همزمان، برادران دوقلوی نازی ها، یعنی مردان امپراتوری ژاپن نیز درست همان اقدامات را در شرق پاسیفیک به انجام رسانده، زحمت کشتار نیمی از قربانیان جنگ دوم جهانی را متقبل شدند!!. [ریفرنس هفتم ]
با این وجود در این دوره، مجددن نوع دیگری از آن تفکرات افراطی شکل گرفته، می رود تا دنیا را ببلعد.
در اینجا برای آنکه حق مطلب ادا شود، لازم می دانم یک پرانتز باز نموده و بدون آنکه بخواهم وارد مباحث فلسفی – الهیاتی شوم به این امر اشاره کنم که:
" اعتقاد مسیحیت به حکومت روح القدس (رایش سوم) در آینده، نه یک خرافه دینی بلکه یک حقیقت است، اما چون الهیات مسیحی هرگز قادر به تشریح نحوه ایجاد چنین حکومتی نبود و قوانین آن را نیز ارائه نداد، همه آنچه به این امر مربوط می شود به تدریج در هاله ای از ابهام باقی ماند و تقریبن از خاطره ها پاک و یا خرافه تلقی شد، تا زمان معاصر که استاد الهی از یک نظم نوین صحبت به میان آورده و حتی قوانین ویژه آن را نیز بر شمردند. نظمی که در همین تمدن کنونی در آینده ای نزدیک ایجاد خواهد شد. در این توضیحات علمی، حتی به زمان استقرار آن قوانین نیز اشاره دارد." [ریفرنس هشتم]
در هر حال، آنچه در مورد نازیسم در آلمان گفته شد می تواند یک مبحث بسیار طولانی را در پی داشته باشد، اما تنها تمرکز بر روی یک نکته اساسی، مطلب را برای ما روشن خواهد ساخت و آن این است که:
"چطور ممکن است که یک حکومت، خود را ملی گرا بداند و در عین حال بشدت نژادپرست، ضد یهود و طرفدار سرسخت اصلاح نژادی تا حد حذف معلولان فیزیولوژیک باشد؟"
فراموش نکنید که در آن دوره، یهودیان بخش قابل توجهی از مردم آلمان و اروپا را تشکیل می دادند. طبق آنچه رسمن به ثبت رسیده است، تا قبل از شروع جنگ جهانی دوم، این رقم در اروپا به یازده میلیون نفر بالغ می شده است. [سند پنجم]
همین امر به تنهایی، ملی گرایی را زیر سوال می برد، زیرا در هر جای جهان هر کشور از اقوام متعدد تشکیل شده است و اگر شما حتی یکی از این اقوام را نادیده بگیرید، ملی گرایی منتفی خواهد بود. چه رسد به آنکه با حذف گروه های مختلف به بهانه مذهب، قومیت و یا بیماری آنها، در صدد نابودی آنها برآیید.
حقیقت آن است که، ملی گرایی به ویژه از نوع سوسیالیسم واقعی، زمانی عینیت می یابد که همه افراد آن محدوده جغرافیایی، صرف نظر از باورهای عقیدتی خداباورانه و یا آتئیسمی و بدون در نظر گرفتن عرفیات و سنتهای اجتماعی و گروهی، آنها در همه داشته ها و امکانات آن کشور شریک باشند.
با این حساب آنچه نازی ها با استفاده از این اصطلاح سیاسی در نظر داشتند، فقط در حد یک شعار برای جلب توجه هرچه بیشتر توده مردم بوده است. چیزی که عملن رخ داد آن است که هیتلر احساسات مردم را با تفکرات بشدت دگم و سیاه خود، مبنی بر آنکه هر که با ملت و ملیت ما نیست، دشمن ماست، درهم آمیخت و فجایع زیادی را برجای نهاد که همواره وجدان عموم آلمانهای این دوره را نیز می خراشد.
به عقیده من:
" استقرار راست گرائی افراطی نازی ها از آنجهت به راحتی امکان پذیر شد که گذشته از تاخت و تاز کمونیست ها که در حال قدرت گرفتن بودند، در آن زمان، آلمان دارای هویت و پیشینه ملی چشمگیری نبوده است. عاملی که می توانست از ایجاد هیولائی به شدت افراط گرا آنهم تحت شعار ملی گرایی، جلوگیری نموده و یا لااقل آن را تعدیل کند."
در این راستا باید توجه داشت، این کشور در قرن نوزدهم میلادی به همت اوتو فون بیسمارک[17] با متحد نمودن بخشهای آلمانی زبان مستقل هرتسوگ، دوک یا بارون نشین که در حکم چیزی شبیه پادشاهی عمل می نمودند، بوجود آمد و نام دویچلند[18] را برای خود ثبت نمود [ریفرنس نهم]
" اصولن تمایل به ملی گرایی در کشورهای اروپائی، امروزه نیز به همان دلیلی که مورد بحث قرار گرفت می تواند به سرعت به یک راست گرائی افراطی خطرناک تبدیل شود که در ابتدای به ساکن، گریبانگیر جماعت پناهنده خواهد شد. "
حقیقت آن است که در ایران، ظهور آنچه گفته شد ممکن نیست، زیرا فرهنگ عرفان حقیقی ناشی از اثرات کلامی بزرگانی چون حافظ، سعدی، نظامی، رودکی، فردوسی و دیگران در جای جای آن پهنه جغرافیایی ساری و جاریست و به کشورهای جدا شده از ایران مانند تاجیکستان نیز سرایت نموده است. تا جایی که بسیاری از تاجیک ها خود را ایرانی و تاجیکستان را ایران شرقی قلمداد می کنند. با این حال، همانطور که بارها بطور مستند توضیح داده ام، گرچه ملی گرایی ایرانی در حالت رادیکال خود نیز قابلیت تبدیل شدن به فاشیسم و نازیسم را ندارد اما خطر تمایل به نژاد پرستی، آن را تهدید می کند. درست به همین دلیل ما در صدد جا انداختن یک ملی گرائی متعادل هستیم.
[توجه شود به مدیای تاجیکستان]
برادران سه قلوی نارس
در مقایسه هر سه جهان بینی راست، چپ و اسلامگرایی افراطی که مورد بحث قرار دادیم، بطور واضح و شفاف قابل مشاهد است که همه این تفکرات دارای ریشه های بنیادین یکسانی هستند:
الف) اکستِرِمیسم [19] به مفهوم افراط گرائی و تندروی
در محدوده بحث ما، اگر با ناسیونالیسم، مذهب و عقاید چپ گرایانه گره بخورد، به ترتیب، در اروپا به یک راست افراطی شونیسمی[20] و بناپارتی، در کشورهای عربی و اسلامی به یک خشکه گرایی و تعصب کور مذهبی، و یا عمومن در جهان، به یک دگماتیسم انقلابی تندروی چپ منجر خواهد شد.
ب ) آنتی سمیتیزم [21]
به مفهوم کلی مخالفت شدید با یهودیان است که در زمان هیتلر و نازی ها و هم اکنون در میان اسلامیست ها و چپ افراطی، به جنبش محو و نابودی یهودیان تبدیل شده است می باشد.
پ) ترورهای بی رحمانه خیابانی
در ابتدا، راست گرایان بر علیه مارکسیست ها و در ادامه، سوسیالیست ها برعلیه راست گرایان و بعد از آن، چپ و راست افراطی بر علیه یهودیان و ارامنه و کشتار کاملن بی دلیل شهروندان یهودی و ارمنی و از آن زمان تا به امروز، کشتار و ترور مردم به دست مذهبیون و چپ گرایان در کشورهای مختلف.
این بدان مفهوم است که هر سه نگرش و جهانبینی در حالت افراطی خود، ضمن آنکه تشنه به خون یکدیگر بوده و هستند، دارای خصلت های یکسان یاد شده فوق نیز می باشند. به همه این موارد می توان ساخت و اشاعه دیس اینفورمیشن از طرف هر سه طرز تفکر را نیز افزود.
با این وصف:
" هر سه جهان بینی فوق در حالت رادیکال آن را می توان به برادران نارس سه قلویی تشبیه نمود که از پشت به یکدیگر چسبیده اند و از یکدیگر جدائی پذیر نیستند. "
بنابر آنچه گفته شد، این پدیده از تولیدات ویژه جهان تاریکی ها محسوب می شود و درست به همین دلیل است که اعضای آن، ضمن آنکه تصور می کنند با یکدیگر در تضاد هستند، عملن دارای خصوصیتهای یکسان و از اینرو از دید ما مردود می باشند.
یک نمونه از اکستِرِمیسم تاریخی
مارتین لوتر[22] در سالهای آخر عمر خود بشدت بر یهودیان تاخت و با بدترین الفاظ و جملات نژادپرستانه، آنان را به باد انتقاد گرفت. وی در سال ۱۵۴۳میلادی، یعنی سه سال قبل از آنکه دیده از جهان بربندد، مبادرت به تالیف کتاب
« دربارهٔ یهودیان و دروغهای آنها»
[23] نمود و در آن، درباره یهودیان دستورالعملهایی را ارائه داد که پنج قرن بعد، آلمان هیتلری آن دستورات را به بخوبی و بطور کامل به اجرا درآورد. الفاظی را که لوتر در این کتاب مورد استفاده قرار می دهد از دید یک انسان آزادیخواه و معتقد به
حقوق بشر در این قرن، بی شرمانه و ضد بشری ارزیابی می شوند.
لازم به یادآوریست که در زمان سلطه هیتلر، این کتاب بارها بچاپ رسید و مورد استفاده وسیع ماموران گستاپو[24] و اس اس [25] قرار گرفت. از سال ۱۹۸۰ کلیساهای پروتستان از نشر این کتاب و مقالات شبیه آن خودداری ورزیدند . [ ریفرنس دهم]
از این دست تبلیغات افراطی برای سرکوب مخالفان، چپ ها و اسلامگرایان رادیکال نیز استفاده برده اند.
پایان قسمت دوم
مطالعه قسمت سوم
مطالعه قسمت اول
مطالب قسمت سوم (قسمت آخر)
۴- ملی گرائی
کندروی و انفعال
تندروی و افراط
افراط و تندروی، عامل تخریب هر ایده و عقیده
میدان فعالیت بیماری جذام در دو سطح
چند مثال از افراط گرائی
یک میان پرده کوچک
۵- آینده سیاسی جهان
مانیفست ناسیونالیسم متعادل ایرانی
خبر خوش
ناسیونالیسم معتدل ایرانی و تأثیرات آن در جهان
آخرین مطلب
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان: Lhkdtsj #hjvd,jdsl ljuhng hdvhkd_rslj n,l
ترجمه همه اسناد از زبان انگلیسی و آلمانی به فارسی: فرامرز تابش
زیرنویس های قسمت دوم:
[11] [11] [شیعه: قرآن، سنت، اجماع و عقل. در فقه سنی: قرآن، حدیث و اجماع]
[12] [همینطور در سری کتابهای «طهران قدیم»]
[13] [National Socialism]
[14] [Third Reich, official Nazi designation for the regime in Germany from January 1933 to May 1945]
[15] [Arthur Moeller van den Bruck (1876-1925)]
[16] [Tausendjähriges Reich]
[17] [Otto Eduard Leopold von Bismarck-Schönhausen1815-1898]
[18] [ Deutschland آلمان- سرزمین دویچ ها ]
[19] [Extremism]
[20] [Chauvinism]
[21] [Antisemitism]
[22] [ (1483 تا 1546 میلادی) Martin Luther]
[23] [Von den Juden und ihren Lügen]
[24] [ پلیس مخفی نازی ها Gestapo]
[25] [ تیم حفاظت Schutzstaffel]
اسناد قسمت دوم:
[سند چهارم] [https://www.zeitklicks.de/nationalsozialismus/politik/frag-doch-mal/warum-heisst-es-drittes-reich]
[سند پنجم] [توجه شود به اسناد Wannseekonferenz 1942]
[https://www.swr.de/wissen/1000-antworten/6-millionen-holocaust-opfer-woher-stammt-diese-zahl-102.html].
ریفرنس های قسمت دوم:
[ریفرنس ششم] [توجه شود به مقاله «نسل کشی ارامنه توسط ترکان عثمانی»]
[ریفرنس هفتم] [توجه شود به سری مقالات « بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و دو نتیجه مثبت آن » در پنج قسمت]
[ریفرنس هشتم] [مراجعه کنید به مقالات «لزوم بازنگری در مقوله دمکراسی کنونی»]
[ریفرنس نهم] [توجه شود به مقاله لزوم بازنگری در مقوله دمکراسی- قسمت اول]
[ ریفرنس دهم] [برای مشاهد منابع و اسناد، به مقاله «مارتین لوتر با دو شخصیت متضاد» در بخش الهیات پژوهشکده اندیشه آنلاین آنلاین مراجعه و یا در اینجا کلیک کنید]
فایل صوتی-تصویری در یوتیوب
بزودی