مانیفست پاتریوتیسم ایرانی- قسمت سوم

فایل صوتی برای نابینایان، در انتهای این مقاله

فایل صوتی مقاله برای نابینایان در انتهای مقاله

تاریخ انتشار این مقاله:   اول  ژانویه ۲۰۲۴ میلادی

تحریف تاریخ باستانی ایرانزمین










تحریف تاریخ باستانی ایرانزمین

نخبه کیست؟ 

خرافه، مفهومی غیرقابل تفسیر

ترنس لوکیشن کروموزومی  و ایجاد اولین انسان در زمین. به مناسبت ۱۲۸ مین تولد استاد الهی

خواهران ارزشی- برادران کارامازوف

از بخش آلمانی  پژوهشکده

مارکس و مارکسیسم زیر ذره بین

نمونه ای از طنبورنوازی استاد الهی

جهانبینی سیرکمال، کامل و نهائی

فراماسونری- قسمت اول

آنالیز یک اشتباه علمی

آتئیسم، آنالیز و ریشه یابی

نفوذ تاریخی ایرانیان در شبه قاره هند

باله

ناسیونالیسم مانعی در مقابل تجزیه طلبی

جهش کوانتمی روح

جنایات خمرهای سرخ

قدرت و اختیارات پادشاه یا ملکه در بریتانیا

اعجاز تفکرات استاد الهی در ایجاد پارادایمهای جدید

بازنگری در دمکراسی کنونی

ملی گرایی متعادل ایرانی- خط سوم در جایگاه سیاسی جهان

روان شناسی نوزادان

اصل عدم تساوی کل با اجزاء

سیری در معرفت الروح

مطالعه قسمت اول

مطالعه قسمت دوم

مطالعه قسمت سوم



قسمت سوم


 

۴- ملی گرائی

فکر می کنم به اندازه کافی در مورد تعریف و تفسیر این کلمه، به ویژه در مقالات « ناسیونالیزم مانعی در مقابل گلوبالیزم و تجزیه طلبی» و «ملی گرائی متعادل ایرانی- خط سوم در جایگاه سیاسی جهان» و دیگر مقالاتی از این دست که در بخش علوم سیاسی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان انتشار یافته اند توضیح داده ام. از اینرو بی واسطه به تشریح مختصر دو ویروسی که می تواند ملی گرائی و یا هر ایده دیگری را تخریب کند می پردازم.

 


کندروی و انفعال

با کمال تأسف باید عرض کنم که عملگرائی در جهت ملی گرایی در حال حاضر، تنها مانند باران بهاری در حد شعارهای احساساتی و پر شور اما زودگذر است. گذشته از تعدادی از افراد نخبه سیاسی ایرانی که هم اکنون سازمانهای ملی گرا و مشروطه خواه را تشکیل داده اند و در حال به انجام رساندن برخی فعالیتهای جدی و اساسی می باشند، ملی گرایی در سطح اظهار نظر در این یا آن شبکه تلوزیونی خارج از کشور و یا یوتیوبی باقی مانده و به شعارهایی با جملات بدون فاعل، از قبیل  " باید این طور و یا آنطور شود" تقلیل یافته است. تو گویی باید ملی گرایانی از یکی از سیارات آندرومدا[26] بکار گرفته شوند تا برای ایرانیان، پروتکل های لازم را تهیه و با تزریق دارویی جادویی آنها را به حرکت های عملی وادار نمایند.


همه ما از دوران دبستان، داستان کشاورز و بلدرچین را بیاد داریم. در این داستان پندآموز، هر روز برای بلدرچین خبر می آوردند که کشاورز از این یا آن شخص، برای برداشت محصول که البته محل زندگی بلدرچین و همسر و بچه هایش بود، کمک خواسته است و هر بار بلدرچین دانا به خانواده خود می گفت که نگران نباشید اتفاقی نخواهد افتاد. تا آنکه روزی خبر آمد که فردا قرار است خود کشاورز شخصن دست بکار شود. آنگاه بلدرچین به همسر و بچه های خود گفت که دیگر اینجا جای ماندن نیست و باید نقل مکان کنیم، زیرا او فردا حتمن این کار را خواهد کرد.

این داستان به سادگی مصداق این جمله تاریخی می باشد: "به خود آ که خود خدائی"

 


تندروی و افراط

ضمن آنکه کندروی و انفعال، ملی گرایان را تقریبن فلج کرده است، نوعی خشکه گرائی در لفاظی های تند و بدون ثمر که باعث پراکندگی و دفع گسترده افراد مستعد می شود در جریان است. باید در نظر داشت که همه کسانی که از بدنه نظام جدا می شوند، از آنجا که کمابیش اعتقادات مذهبی خود را حفظ نموده اند، مایل به همکاری با چپ ها و آتئیست ها نیستند، بلکه تمایل مناسبی به تعامل و همکاری با ملی گرایان دارند. از اینرو اگر تعداد سازمانهای ملی گرای متعادل که دین ستیز نباشند کم و تعداد افراد فحاش، تحت نام ملی گرایی زیاد باشد، این کاروان هرگز به مقصد نخواهد رسید.


بنابر آنچه گفته شد، اگر فرضن فردا صبح نظام سقوط کند، از آنجا که شما ملی گرایان آمادگی بدست گرفتن سکان هدایت کشور را ندارید، یا هرج و مرج ایجاد می شود و هر گروه مسلح در جایی مدعی حاکمیت بر منطقه خود می شود که این امر می تواند به تجزیه بخش هایی از ایران بیانجامد و یا گروه های چپ، مارکسیست های اسلامی و تجزیه طلبان در یک اتحاد ناخوشایند ضد ملی، کنترل را در دست خواهند گرفت که این خود از نظر من، ادامه جریانات ۵۷ می باشد و یقینن به دمکراسی نخواهد انجامید.


با وصف آنچه گفته شد، شما نخبگان ملی گرا، باید در فکر جذب حداکثری در خارج و به ویژه از نیروهای داخل ایران باشید تا خطر آنچه گفته شد به حداقل برسد. این را هم نباید فراموش کرد که حتی اگر شرایط مهیا باشد، استقرار یک دمکراسی واقعی سکولار و نه لائیک، سالها بطول خواهد انجامید.

[توجه شود به بنر اطلاعاتی در مورد لائیسیته و سکولاریسم در انتهای همین بخش]

 



افراط و تندروی، عامل تخریب هر ایده و عقیده

میدان فعالیت بیماری جذام در دو سطح

در ابتدای گسترش ویروس کوید ۱۹ در جهان، طی چهار مقاله به فارسی، با نام «دوالیسم - دو منبع انرژی در جهان هستی» که به زبانهای انگلیسی[مقاله]، فرانسه[مقاله]، آلمانی[مقاله]، اسپانیایی[مقاله] و عربی[مقاله] نیز ترجمه شده، در اختیار عموم قرار گرفته اند، به تشریح علمی منابع اصلی انرژی در ساختار جهان هستی پرداخته و طرز عمل این دو منبع را به دقت تشریح نموده ام. با مطالعه آن مقالات درخواهید یافت که عامل ایجاد جذام، نه یک ویروس بلکه نوع خاصی از باکتری، با تلفظ آلمانی میکوباکتری [27] و کار این باکتری، تخریب روابط طبیعی در عصب ها و جدار پوستی می باشد. عاملی که اکثرن در خود بدن بوجود می آید و به تخریب آن می پردازد. این محرک، درست مانند هر نوع ویروس، باکتری و میکروبیوم از نوع مخرب آن، از تولیدات منبع انرژی تاریک است.

بنابر توضیحاتی که داده شد و با بسط آن در سطحی وسیع تر، می توان گفت:

 

" این نیروی مخرب در تفکرات انسان نیز فعال است و خودنمایی می کند. زیرا در این مورد یک قانون تغییرناپذیر وجود دارد و آن این است که تولیدات هر دو منبع انرژی در جهان، در سطوح مختلف ظهور یافته، فعال می شوند. از اینرو من معتقدم که هر نوع خشکه گرائی، تعصب کور و دگماتیسم ناشی از آن، درست مانند میکوباکتری عمل نموده، با متلاشی نمودن تعادل در تفکر، خرد انسان را به خودکامگی می کشاند."


در همین رابطه، توماس جفرسون، یکی از پدران بنیان گذار آمریکا، در یکی از دست نوشته های خود می گوید:


 « من در حضور خدا سوگند خورده‌ام که دشمن همیشگی هرگونه خودکامگی در اندیشه بشر باشم. »


من هم در مقابل همان خدا سوگند یاد کرده ام تا آخرین نفس دشمن هرگونه افراط، خشکه گرائی و دگماتیسم از هر نوع آن باشم. زیرا بخوبی می دانم افراط گرایی، سرآغاز خودکامگی در اندیشه بشر است و این همان میکوباکتری عامل جذام است که در این بُعد نیز فعال می شود و باید با آن مبارزه کرد و داروی آن چیزی نیست جز ایجاد تعادل در اندیشه.

           

                       

چند مثال از افراط گرائی

۱- ایجاد یک جدار نفوذ ناپذیر و تشکیل جبهه خودی و ناخودی و دفع حداکثری.

۲- برخورد غیرمنطقی و بعضن پرخاشگرانه و همراه با فحاشی و هتاکی با مخالفان.

۳- تولید و انتشار اطلاعات جعلی [دیس اینفورمیشن] و پخش اطلاعات نادرست به دلیل بی اطلاعی از اصل مطلب [میس اینفورمیشن]، حتی با انتشار تصاویر جعلی.

۴- تخریب فرد یا گروه مورد حمله با تهمت و افترا و به تمسخر گرفتن آنها.

۵- تفرقه و حملات خودی ها به یکدیگر.

و البته موارد دیگر.


نتیجه تندروی هایی از این دست، بسیار شوم و مخرب خواهد بود. اولین ضرر آن این است که افراد مستعدی را که راغب به پیوستن به ملی گرایان می باشند عقب می راند و در مرحله حاد، آنها نیز جذب یکدیگر شده، یک جبهه واحد بر علیه ملی گرایان ایجاد خواهند نمود. در این میان، وزارت اطلاعات که بسیار حرفه ای عمل می کند بدون آنکه در این ارتباط هزینه چندانی صرف کند، وارد عمل شده، تندترین اشخاص را به صورت زیر بازی می دهد.


- قبل از هر چیز چنین افرادی شناسایی می شوند.

- تعدادی از افراد اطلاعاتی  به عنوان هوادار این اشخاص تعیین و فعال می شوند.

- بریده های گاه دستکاری شده از سخنان این یا آن فرد سیاسی تهیه و برای آن  شخص تندرو، توسط به اصطلاح فالوورهایش فرستاده می شوند.

- این مأمورین با این کار خود، این فرد تندرو را بر علیه آن فرد سیاسی تحریک می کنند.

- در ادامه ماجرا، این فرد، مقابله به مثل نموده، حرفهایی بر علیه آن شخص تندرو می زند که به تهمت های بی پایه ساخته عوامل اطلاعات نیز آغشته است.

- در مرحله بعد، اطلاعاتی ها، سخنان این فرد را نیز نسخه برداری می کنند و به طرف مقابل می فرستند و اینبار او را بر علیه فرد قبل تحریک می کنند و این عمل ادامه می یابد و به یک دشمنی بی پایه و اساس تبدیل می شود.

جالب آنجاست که اکثر افرادی که خود را سیاسی می دانند به این دام گرفتار می شوند.

 


یک میان پرده کوچک

همه کسانی که مرا می شناسند می دانند من یک دانشجوی معتقد به جهان بینی استاد الهی هستم. اما چیزی که کسی نمی داند آن است که اگر برای مثال، گروهی نزد من بیایند و به من بگویند، ما همه امکانات برای ایجاد یک حکومت بر اساس آموزش های استاد الهی را در اختیار داریم و می خواهیم چنین حکومتی را تشکیل دهیم، من با تمام وجود این ایده را رد خواهم کرد و با تمام قوا با آن مبارزه خواهم نمود. زیرا بخوبی می دانم که یک حکومت ایدئولوژیک از هر نوعی که باشد به سرعت به یک استبداد سیاه تبدیل خواهد شد، زیرا همیشه افراد کم سواد با اندیشه های جزمی و سرو صدای زیاد پیدا خواهند شد که برای جبران کمبود های تفکراتی خود، یقینن خود را دو آتشه نشان داده و به قول معروف کاسه داغ تر از آش می شوند و اعتبار خود را در بی اعتبار کردن و فحاشی به این و آن جستجو خواهند نمود. این امر به مفهوم نقطه آغاز یک خودکامگی تمام عیار در تفکر بشری می باشد.

 در ادامه این روند، گروه و یا گروه هایی نیز پیدا خواهند شد که با آن افراد به مخالفت خواهند پرداخت و چون سیاستمداران غالب که خود را ملزم به پایداری در مقابل گروه های مخالف، برای حفظ حکومت می بینند، تندروها را حمایت خواهند نمود. این امر بیش از هر چیز باعث تخریب آن ایدئولوژی می شود و آن را از اساس ویران می کند.  زیرا آنچه به عنوان باکتری جذام عمل می کند خود آن ایدئولوژی، مذهب یا دین نیست، بلکه خشکه گرایی، رادیکالیسم و افراط است که باید با آن مبارزه شود. شما چگونه می خواهید بیماری جذام را از بین ببرید بدون آنکه دارویی برای نابودی آن باکتری در دست داشته باشید. به عبارت ساده، علت را باید هدف قرار داد و نه معلول را.  

         

                                                         

 

۵- آینده سیاسی جهان

آنچه در حال حاضر در سطوح بالای سیاسی جهان روز به روز روشن تر می شود آن است که نه چپ، نه راست گرائی و نه ادیان، هیچکدام پاسخ مناسب به ایجاد یک صلح حقیقی که همه تفکرات را زیر یک چتر پوشش دهد نخواهد بود.

یکی از دلایل سردرگمی و بی اخلاقی حاکم بر جهان، این است که از یک طرف دوران ادیان و مذاهب به سر آمده و از اینرو تأثیرات خود را از دست داده اند و از طرف دیگر ایسم های غالب در اندیشه بشر نیز قادر به برطرف نمودن نیازهای فعلی جوامع بشری نیستند. به گفته آلبرت اینشتین:


 " اگر بشریت می خواهد به زندگی خود ادامه دهد، یک طرز فکر جدید ضروری است." [ریفرنس یازدهم]

 



مانیفست ناسیونالیسم متعادل ایرانی

فراموش نکنید که تمایل به ملی گرایی و جستجوی هویت ملی، روز به روز در میان ایرانیان رو به ازدیاد و گسترش است. ایرانیان مایل به ملی گرایی را طیفی از افراد آتئیست تا مذهبیون معتقد، ولی معتدل تشکیل می دهند. در این میان مسئله مهم آن است که هرگز نباید فراموش نمود که ملی گرایی ارثیه پدری هیچ کس نیست. این دیدگاه می تواند برای ایرانیان یک گنجینه تمام عیار باشد اگر به اعتدال درآید. در غیر اینصورت همانطور که مورد بحث قرار گرفت، یا دچار تفریط خواهد شد و به مرور سست شده از صفحه اذهان حذف می شود و یا جنبه افراطی و رادیکال بخود می گیرد که در آن صورت نتیجه همان خواهد شد که برای چپ، راست و اسلامگرایی رادیکال رخ داده است.


در اینجا لازم می دانم عرض کنم که هدف من از تهیه این مقاله، ارائه مانیفست برای ملی گرایان نیست، زیرا این کاری نیست که یک نفر به تنهایی از عهده آن برآید. برای این منظور لازم است ابتدا سازمانها و گروه های ملی گرا ایجاد شده، رشد نمایند و بعد از آن، ضمن حفظ گروه خود، با دیگر سازمانهای ملی گرا یک اینفرانت[28] تشکیل دهند و پس از آنکه مشخص شد این تشکیلات، حقیقتن به یک سیستم عامل تبدیل شده است، با حس اعتماد به نفسی که بر همین اساس میان نخبگان سیاسی ایجاد می شود، حال قادر خواهند بود با گروه های مخالف خود که دارای هدف استراتژیک یکسان، یعنی ایجاد یک حکومت دمکراتیک و سکولار می باشند نیز تعامل نمایند. این در حالیست که قبل از آن، ایجاد یک دیپلماسی قوی در حد میان حزبی و البته نه به مفهوم بین المللی،  با این افراد، الزامی اجتناب ناپذیر می باشد.

پس از رسیدن به این نقطه، یکی از روش های ارائه یک مانیفست کامل می تواند چنین باشد:


۱- هر حزب و سازمان ملی گرا باید دارای یک مانیفست مخصوص خود و یک ریاست دوره ای باشد که با رای گیری انتخاب شده است.


۲- روسای این احزاب و سازمان ها برای تشکیل یک کنگره یا مجمع عمومی به منظور تصمیم گیری در مورد ارائه یک مانیفست عمومی، در زمانی خاص فراخوان می دهند.


۳- هر حزب و سازمان می تواند در صورت تمایل، یک پیش نویس به عنوان نقطه نظرات خود در مورد مانیفست مورد نظر آماده کند و در روز تشکیل مجمع ارائه دهد. در واقع هر سازمان و حزب باید لزومن یک مانیفست برای خود داشته باشد.


۴- در روز برگزاری نشست عمومی، با رای گیری، دو نفر به عنوان مدیر نظم دهنده و منشی، انتخاب شوند. این تعداد بر حسب ضرورت می تواند متغیر باشد.


۵- در هنگام گردهمایی، باید همه پیش نویس ها جمع آوری شده، ابتدا نکات تکراری از آن حذف شوند و نکات افراطی و یا تفریطی آن به بحث گذاشته شوند.


۶- در انتها لازم است با رای گیری، ترجیحن عده ای حقوق دان، به منظور بررسی چکیده بدست آمده از این مانیفست، تعیین شوند. در اینجا کار کنگره برای تعیین یک مانیفست موقتی تمام است. افراد حقوق دان تعیین شده برای آنالیز مانیفست بدست آمده، در روزهای بعد و خارج از کنگره، کار خود را آغاز نموده و تغییرات لازم را مرحله به مرحله تدوین نموده در اختیار همه سازمانها و احزاب ملی گرا قرار خواهند داد تا همه اعضا نیز از طریق روسای ادواری سازمان یا گروه خود، شانس ارائه نظرات خود را در مورد این تغییرات داشته باشند.

۷- پس از آن، نتیجه کار بطور کامل، پروتکل شده در اختیار همه سازمانها، احزاب و گروه های ملی گرا قرار می گیرد تا به رای نهایی برسد و تنها پس از تأیید اکثریت،  آن پروتکل به عنوان یک مانیفست تمام عیار و کامل جبهه ملی گرایان، اما تغییرپذیر در آینده، در سوشیال مدیا انتشار خواهد یافت.


برای اجتناب از افراط و تفریط در امر مهم ایجاد یک ملی گرائی متعادل که قرار است در جهان آینده نقش یک خط مستقل از چپ و راست را در سیاست جهانی ایفا کند، لازم است به برخی مسائل توجه شود:


- تشکیل گروه ها، سازمانها و احزاب ملی گرا در ابعاد مختلف. 


- درک عمیق از ملی گرایی و هویت ملی. تشریح و توضیح مستند این مقوله ها و پروتکل نمودن آنها.


- ارائه راهکارهایی در ارتباط با جذب حداکثری و دفع حداقلی.


- ملی گرایان لازم نیست با چپ ها، اسلامگرایان و دیگر مخالفان ملی گرایی، گروه های خود را تشکیل دهند، اما برقراری روابط دیپلماتیک با آنها بر حسب ضرورت، لازم است. گرچه این کلمه مفهوم گفتگو در سطوح جهانی دارد.


- نفوذ در میان ملی گرایان هم اکنون نیز وجود دارد. این افراد در ایجاد سازمانها و احزاب نیز فعال خواهند بود. طریق تشخیص این عناصر در تندروی و فحاشی و انگ زنی و ایجاد اتهامات تفرقه انگیز و تولید و پخش دیس اینفورمیشن و میس اینفورمیشن، به منظور ایجاد بدبینی مابین ملی گرایان نهفته است. این افراد باید شناخته شوند، به آنها اخطار داده شود و در صورت لزوم از گروه حذف شده و حتی در لیست سیاه قرار گرفته به گروه ها و سازمانهای دیگر ملی گرا نیز اطلاع رسانی شود. این در حالی است که نباید یک فایروال [29] یا همان دیوار آتشین دافع داوطلبان ورود به گروه و یا سازمان ایجاد شود. گرچه برای اجرایی شدن این امر، اعتقاد به چند اصول اولیه لازم است. ضمن آنکه لازم است همه ملی گرایان را که اصول اولیه شما را می پذیرند شرکت دهید، اما هوشیاری و نظارت، جزوی از امنیت سیستم محسوب می شود.

 

- این امر از اهمیت خاصی برخوردار است که، از جنگ لفظی غیر اصولی با چپ، راست، اسلامگرای رادیکال و مخالفان پرهیز شود. تنها اگر لازم شد، باید با قدرت منطق و اندیشه، به یک طریق متمدنانه و بدور از هتاکی و تهمت زنی، و استفاده از کلماتی که رکاکت ادبی دارند، و مبتنی بر ارائه اسناد و فکت های لازم با آنها مبارزه نمود.

در اینجا لازم است بدانیم که جنگ در نظم نوین جهان، نه یک جنگ اتمی، بلکه جنگ اندیشه ها می باشد. هرکس فکرش قوی تر است، پیروز جنگ خواهد بود.

 

- لازم است همه سازمانها و احزاب ملی گرا، فرد یا افرادی را برای بررسی مدیای ایرانی و جهانی تعیین کنند تا همیشه از وقایع مطلع بوده به روز باشند. ضمن آنکه هر حزب و سازمان ملی گرا لازم است، حداقل برخی از مقالات و مطالب خود را  به زبانهای غیر فارسی، لزومن به زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، اسپانیایی و عربی نیزانتشار دهند، تا سیستم های برنامه ریزی سیاست خارجی کشورهای جهان از وجود این احزاب و سازمانهای ملی گرای ایرانی آگاه شده، با نقطه نظرات آنها آشنا شوند. این امر باعث خواهد شد که این دستگاه های سیاست گذاری، موجودیت این احزاب را جدی تلقی نمایند.

 

- پروتکل و ثبت وقایع مهم ایران و جهان، بدون سانسور، یکی از کارهای لازمی می باشد که یک سازمان و یا یک حزب ملی گرای جدی و تأثیرگذار برعهده دارد.

 

 

خبر خوش

اِفانگلیوم [30] در زبان آلمانی (در واقع از لاتین) و گاسپل [31] در زبان انگلیسی، در فرهنگ الهیاتی مسیحی به معنای خبر خوش می باشد که در آن زمان به مفهوم نوشته هایی در مورد مسیح و دین جدیدش بوده است و از جایی از تاریخ به بعد، تا به امروز در مفهوم انجیل های چهارگانه یا عهد جدید از کتاب مقدس بکار می رود [ریفرنس دوازدهم]. حال در اینجا بدون آنکه وارد مباحث پیچیده فلسفی-الهیاتی شوم، بطور مستند معتقدم، خبر خوش جدیدی در راه است و آن، ایجاد نظم نوینی می باشد که بر اساس قوانین خود، همه چیز را چه در سطح مادی و چه در سطح تفکرات نوع انسان دگرگون خواهد ساخت. به نحوی که همگان از آن راضی باشند. آنچه حتمن به وقوع خواهد پیوست، حتی خواست چپ های اصولی اولیه، مبنی بر عدم تمرکز ثروت در یک نقطه و فقر در نقطه دیگر و فراتر از آن را نیز عملی خواهد نمود. در این مورد مقالات زیادی از جمله «نظم نوین جهان» (در حال حاضر به فارسی، انگلیسی و آلمانی) را تهیه نموده و انتشار داده ام. در اینجا برای اجتناب از به درازا کشیده شدن مطلب، مجددن فقط یک نمونه از قوانین قابل استخراج از یکی از پیشگوئی های استاد الهی  که در آن نظم جدید به اجرا در خواهد آمد را می آورم. برای مطالعه همه آن بنرهای اطلاعاتی مربوطه، به بخش «شخصیتهای تأثیرگذار» در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان مراجعه کنید.   



ناسیونالیسم معتدل ایرانی و تأثیرات آن در جهان

 

ملی گرایی متعادل نوع ایرانی آن، ضمن آنکه سعی می کند از موضعی مقتدر به احیای همه دستاوردهای هنری و تفکراتی بپردازد و آن را به جهان عرضه کند، نه تنها با فرهنگ هیچ کشور دیگری در تضاد نخواهد بود، بلکه به آنها احترام نیز خواهد گذاشت. به عقیده من در آینده ای نزدیک، بعد از استقرار یک دمکراسی واقعی سکولار، اولین بار در جهان در یک مجموعه بسیار چشمگیر با استاندارهای جهانی و حتی بیش از آن، در ایران فستیوال های جهانی هنری بی نظیری ایجاد خواهند شد.

 

چند صفت بارز در ملی گرائی متعادل ایرانی در آینده:

۱- ایجاد احترام متقابل با همه کشورهای جهان در عین اقتدار.


۲- ایجاد مراکز علمی و آکادمیک بر اساس دستاوردهای ویژه ایرانیان. سیستم آموزشی را ایرانیان ابتدا در ایران متحول خواهند نمود.


۳- برخورد با آنچه امروزه دشمن خوانده می شود ولی در آن زمان نام دیگری برخود خواهد گرفت از طریق تحلیل های کاملن علمی، تاریخی، هنری و مستند، بدور از هرگونه انتشار اطلاعات جعلی در سوشیال مدیای اصلاح شده آن زمان.

 

۴- علاقه به هویت ملی در ایرانیان نسل آینده چنان قوی خواهد بود که موفق خواهند شد همه صنایع و هنرهای در حال کم رنگ شدن مانند قلمزنی، قالی بافی، خاتم کاری، نقره کاری، خطاطی، کاشی کاری، سفالگری، کنده کاری و گچ بری، طراحی نقوش قالی، خط - نقاشی، مینا کاری، معرق، فیروزه تراشی و فیروزه کوبی، چرم کاری و همینطور رقص ها و آوازهای زیبای محلی و قومی، مانند کردی، آذری، بلوچی، گیلکی، ترکمن، خراسانی و ده ها هنر از این دست را نه تنها احیا نمایند بلکه کیفیت آن را نیز ارتقاء دهند. نسل آینده، این هنرها و صنایع دستی را به سطح استانداردهای جهان ارتقاء داده به مراکز هنری، مزون ها و بازارهای جهان وارد خواهند نمود. این امر تنها یکی از عواملی خواهد بود که به وسیله آن، ایرانیان خود و کشورشان را مردمی با فرهنگ و اهل مدارا و معتقد به دوستی های متوازن مسالمت آمیز، به جهان نشان خواهند داد.

 

۵- از نظرعلمی نیز ایرانیان نسل آینده موفق به ایجاد بیمارستانها و مراکز درمانی بسیار وسیعی خواهند شد که کارآمدی آن به تدریج در جهان زبانزد عموم خواهد شد.

 

۶- نسل آینده موفق خواهد شد به مرور، کویر لوت و باقی مناطق خشک و بی آب را زیر کشت ببرد و بیابان زدائی کند. شهرهای جالبی در آن مناطق ایجاد خواهند شد. این امر تا جایی ادامه خواهد یافت که ساکنین شهرهای قدیمی بزرگ به آن شهرهای زیبای کویری کوچ خواهند نمود. اصولن ایرانیان تکنیک های جدیدی در امر شهر سازی کویری ابداع خواهند نمود.

 

۷- صنعت موسیقی و به ویژه سینما در ایران، بدست توانای نسل آینده، برتری خود را نسبت به هالی وود اثبات خواهد نمود.

 

۸- پیش بینی شده است که پس از استقرار یک حکومت دمکراتیک و سکولار در ایران و انجام آنچه به اختصار تنها به بخشی از آن اشاره شد، متخصصان کشورهای دیگر در زمینه های مختلف برای کسب ویزای کار، پشت در سفارتخانه ها و کنسولگری های ایران آینده در سراسر جهان، صف خواهند بست. البته این کار یقینن الکترونی به انجام خواهد رسید.

 

۹- زبان پارسی به تدریج مجددن در جهان جای زبان انگلیسی را خواهد گرفت و یا هم وزن آن خواهد شد.

 

برای ادا کردن سهم خود در استقرار موقعیتی که قطعن در اختیار ایرانیان نسل آینده قرار خواهد گرفت، لازم است این نسل، از هم اکنون در هر زمینه ای که می تواند، بطور انفرادی و یا گروهی عمل کند و در این ارتباط از مخالفت ها و درگیری های بی مورد که باعث از دست رفتن زمان و کاهش انرژی می شود دست برداشته، کمربندها را محکم بسته، دشمنی ها و کینه کشی ها را به باد فراموشی داده و عمل گرایی را در دستور کار خود قرار دهد. در غیر اینصورت در جهان آینده نه جایی و نه نامی از ما نخواهد ماند، زیرا از گردش زمان و سیر وقایع، جا خواهیم ماند.

 

در اینجا از بررسی موارد دیگر از این دست صرف نظر می کنم، زیرا برای عاقل حتی یک اشاره هم کافی است تا حق مطلب را دریابد.

 


آخرین مطلب

همانطور که بارها در مقالات متعدد عنوان داشته ام، این نظام کنونی مستقر در ایران بطور قطع و یقین خواهد رفت. در این امر کوچکترین شکی نیست، اما اگر درست در لحظه بعد از سقوط ، تشکیلات ملی گرای متعادل قدرتمندی وجود نداشته باشد که بتواند در تعامل و هماهنگی کامل با نیروهای مستعد و جدا شده از نظام در داخل ایران، قدرت را در دست بگیرد، کسی نمی تواند تضمین کند که دمکراسی، هرچند در قدم اول در حد ابتدائی، مستقر شود. در این ارتباط فراموش نکنید که ریزش جدی در جبهه نظام، بسیار بیش از آن چیزی می باشد که در ظاهر قابل ارزیابی است.

 

نسل قبل، این شانس را به محمدرضا شاه فقید نداد تا بتواند طرح های خود به منظور دست یابی به یک تمدن بزرگ ایرانی را اجرائی نماید، اما من مطمئن هستم نسل آینده ما، آن طرح ها را بازنگری، زنده و اجرائی خواهد نمود و با اضافه نمودن تبصره هایی جدید بر آن، که مربوط به مسائل سیاسی و اجتماعی آن زمان جهان می باشند، زمینه را برای استقرار یک ایران قدرتمند به عنوان یک بازیگر مقتدر، مفید و موثر در خانواده جهانی ایجاد خواهند نمود و جهان نیز به تدریج متوجه این امر خواهد شد که راه حل یک صلح پایدار و حقیقی، نه راست گرایی، نه چپ افراطی و نه دین گرایی، برای مثال از نوع اسلام گرایی رادیکل است، بلکه  همراه با فکت های دیگر، راه حل نهایی نوعی از ملی گرایی متعادل است که ایرانی ها آن را به اجرا در خواهند آورد.

در این ارتباط، برخی از ایرانیان خارج نشین و مدعی ملی گرایی، باید از خودخواهی و خودنمائی های معمول، کاسته و به بجای آن، عمل گرایی را در دستور کار خود قرار دهند. زیرا در هر حال، نسل آینده، میان مدعی پوشالی و یک ملی گرای عمل گرا و جدی، تمایز خواهد گذاشت. تاریخ آینده ایران و جهان، یک قاضی بی رحم خواهد بود و اعمال و رفتار مثبت و منفی کسی را از قلم نخواهد انداخت.

 

با سپاس از توجه شما به این سری مقالات

 

پایان قسمت سوم (قسمت آخر)

 مطالعه قسمت دوم

مطالعه قسمت اول

توجه شود به سوالی که در ارتباط با این سری مقالات عنوان شده است و پاسخ به آن، در انتهای همین صفحه


تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:  Lhkdtsj #hjvd,jdsl ljuhng hdvhkd_rslj n,l  


ترجمه همه اسناد از زبان انگلیسی و آلمانی به فارسی: فرامرز تابش

زیرنویس های قسمت سوم:


[26] [Andromeda galaxy]

[27] [Bakterium Mycobacterium]

[28] [Infranet]

[29] [FireWall]

[30] [evangelium]

[31] [Gospel]

 

ریفرنس های قسمت سوم:


[ریفرنس یازدهم] [بر گرفته از مقاله نظم نوین جهان- تقدیم به بشریت]

[ریفرنس دوازدهم] [رجوع شود به بخش الهیات]




بنر اطلاعاتی در مورد سکولاریسم و لائیسیته


    پاسخ به یک سوال ارسالی، در رابطه با این سری مقالات

11.01.2024 

                                         سوال

با درود
در مقاله
مانیفست پاتریوتیسم متعادل ایرانی، شما در مورد تشکیل گروه ها و حزب های ملی گرا مطالبی را عنوان کرده اید و بر لزوم تهیه مانیفست پاتریوتیسم صحه گذاشته اید. حال آنکه این جماعت، گروهی پراکنده هستند که حتی با یکدیگر در تضاد هم می باشند، چه رسد به آنکه بخواهند متحد شوند و آن راه درازی را که شما فرموده اید طی کنند. من فکر می کنم ملی گرایان هرگز قادر به تشکیل یک حزب بزرگ نخواهند شد. با سپاس از زحمات شما

پاسخ

با درود
به عقیده من صحنه سیاست ایران آنطور که شما ترسیم نموده اید نیست، زیرا آنطور که در سوشیال مدیا قابل مشاهده است، هم اکنون چندین سازمان ملی گرا تشکیل شده اند و بخوبی مشغول بکار هستند. احتمالن آنچه نظر شما را جلب کرده است عده ای هوچی گر و پر سرو صدا هستند که عمده آنها به دستگاه های اطلاعاتی داخل کشور وصل می باشند.
س
آنکه فرموده اید:
"ملی گرایان هرگز قادر به تشکیل یک حزب بزرگ نخواهند شد." نیز به عقیده من نظر درستی نیست، ضمن آنکه یک فرد عاقلی مثل شما باید بداند که در چنین مواردی هیچ گونه قطعیتی وجود ندارد. این امر به فکت های زیادی وابسته است.س
اگر بخواهید دلیل کندروی ملی گرایان را از زاویه دید من بدانید، می توانم در اینجا مختصرن به چند مورد اساسی آن اشاره کنم:
س


س - برخی از ایرانیان خارج از کشور به ویروس "خود بالاتر پنداری" دچار هستند. از اینرو طبق قانون "دفع متقابل دو قطب همنام"، جذب یکدیگر نمی شوند که هیچ از یکدیگر می گریزند.س


 س- برخی دیگر، در صدد اثبات خود به عنوان نخبه سیاسی هستند، از اینرو از این سایت یا آن سایت مطالبی را جمع آوری نموده در این یا آن شبکه تلوزیونی تحت عنوان یافته های خود، عنوان می کنند. پر واضح است که چنین اشخاصی چنان مشغول توهمات یاد شده هستند که اصل مطلب یعنی تلاش برای ایجاد یک حکومت دمکراتیک و سکولار در ایران، در اولویت آنها نیست.س


س - برخی دیگر با آنکه می خواهند کاری انجام دهند نمی دانند چه باید بکنند. در این میان یا غرور بچه گانه آنها نیز مزید بر علت شده از جذب شدن آنها به گروه ها و سازمان های ملی گرا جلوگیری می کند و یا هنوز به یک سازمان جاذب، با برنامه های جالب توجه که تولید امید کند برنخورده اند.س


س - یک مانع بزرگ در به انجام رساندن کارهای تشکیلاتی، آن است که اکثر ایرانیان به کارهای تیمی که بر مبنای یک منشور خاص باشد عادت ندارند و متمایل نیستند، زیرا بخش قابل توجهی از ایرانیان، متأسفانه قانونمند نمی باشند. س
اگر سه نفر آلمانی بخواهند یک کار مشترک معمولی را انجام دهند، اولین اقدامی که به انجام می رسانند آن است که اگر در این رابطه پروتکلی در دست نباشد، خودشان آن پروتکل را تهیه و بر آن اساس مابین خودشان تقسیم کار نموده، و هر سه نفرشان نیز همه مفاد آن پروتکل را اجرا می کنند. این امر به دلیل قانون مدار بودن اروپایی ها می باشد. چیزی که فقدان آن در میان اکثر ما ایرانیان، از پیشرفت ما جلوگیری می کند.
س


س - بی حالی، سستی و بی انگیزگی و عدم درکی صحیح از اوضاع حاکم بر ایران، از دیگر معضلاتی است که گریبانگیر برخی از ایرانیان خارج کشور شده است. س
به عقیده من لازم نیست ده ها نفر گرد هم آیند و سپس یک سازمان ملی گرا یا مشروطه خواه را تشکیل دهند. این کار با دو یا سه نفر همراه واقعی نیز امکان پذیر است، زیرا به قول معروف
"یکی مرد جنگی به از صدهزار" . اگر همین سه نفر فرضی ما در این مثال، درست عمل نمایند و در کار خود صداقت داشته باشند و از خودنمایی های رایج دست بردارند، به مرور زمان، یک میدان مغناطیسی با جاذبه روزافزون را ایجاد     می کنند و به تدریج همان جاذبه مغناطیسی، دیگران را نیز به طرف آنها جذب خواهد نمود. برای این منظور می توان چنین عمل نمود:س


س - همین سه نفر فرضی، حتمن باید یک مانیفست، منشور، مرام نامه و یا هرچه آن را بنامید تهیه نمایند و لازم است هر سه نفر از قوانین آن تبعیت نمایند تا هرکه در آینده به آنها می پیوندد نیز از آن تأسی نموده، قانونمند شود.س


س - باید برنامه هایی به عنوان پیشنهاد، در مورد مسائل مختلف مربوط به ایران و پیشرفت آن سرزمین تهیه نمایند. برای مثال طرحی در مورد بیابان زدائی و یا ایجاد اشتغال و بازاریابی جهانی، ارتقاء مراکز علمی و مانند آن. حتی اگر نتیجه کارشان چندان کارشناسی شده و حرفه ای نباشد. این امر حداقل دو پیامد نیک را در پی خواهد داشت:س
         
س          الف) با این اقدام، شما یک صحنه از آنچه در آن مورد خاص قرار است انجام شود را ترسیم می کنید و باعث ایجاد امید به آینده در ایرانیان می شوید و امید، حرکت را باعث می شود. س
س           ب) گروه های دیگر را وادار به واکنش می کنید تا آنها نیز یا طرح شما را اصلاح نمایند و یا خود، طرحی بهتر از آنچه شما ارائه داده اید را تهیه نموده، انتشار دهند. این امر به معنای حرکت های دومینویی مثبت می باشد، یعنی یک  رقابت سالم.  س
س - باید بطور مستمر، از طریق مدیای خودتان، برای مثال برنامه های زنده یوتیوبی، عموم را از کارهایی که انجام داده اید مطلع سازید. این عمل در صورتی که صادق بوده و حقیقتن کار کرده باشید، کاریزما و شخصیت سازمان شما را ارتقاء می بخشد و در میان مردم برای خود پایگاه و جایگاه خودتان را ایجاد خواهید نمود.س


س - بجای اقدامات عوام فریبانه به منظور جذب دیگران، سعی کنید تمرکز خود را بر برنامه نویسی برای حال و آینده ایران قرار دهید و در این راه از شماتت و سرزنش هوچی گرها نهراسید زیرا تقریبن همه آنها متعلق به سازمان های اطلاعاتی و یا ضد ملی گرایی می باشند. آنها را ندیده بگیرید. البته نقد سازنده اشخاص، یک پاسخ مناسب و درخور شأن سائل می طلبد و موضوع دیگری می باشد.  س


س - در رابطه با برنامه نویسی، حتی به عنوان یک پیشنهاد برای آینده ایران، حتمن به هنرمندان در زمینه های مختلف که تعداد آنها چه در ایران و چه در خارج از آن کشور بسیار زیاد است توجه داشته باشید و با تهیه پروتکل های لازم، فعالیتهای هنری آنها را تشویق کنید و در صورت امکان، در برنامه های یوتیوبی (یا هر طریق دیگر) با آنها صحبت کنید و اجازه دهید آنها خود را مطرح نمایند. هنر در آینده ایران نقش بسیار پررنگی را ایفا خواهد نمود. هیچ گروه اجتماعی را از قلم نیاندازید. س


البته موارد زیاد دیگری را نیز می توان بر آنچه گفته شد افزود.س
باید بیاد داشت که آنچه گفته شد مربوط به ایرانیان خارج کشور است،
زیرا ایرانیان داخل کشور با تهور حیرت آوری در حال کنش برای ایجاد یک دمکراسی سکولار می باشند. بنابراین مبارزان واقعی آنها هستند.س 
   

با آرزوی موفقیت

فرامرز تابش

پاسخ به همه سوالات


فایل صوتی-تصویری در یوتیوب 

بزودی

فایل صوتی برای نابینایان

بزودی

Our playlists on YouTube Your suggestions and questions
Share by: